حرکات وسیع دانشجویی از 13 تا 18 آذر در دانشگاههای سراسر کشور (بقول حمید تقوایی "هفته 16 آذر") یکبار دیگر بر این روند به چپ چرخیدن جامعه تاکید گذاشت و آنرا با قاطعیت بیشتر اثبات کرد. در حالیکه راست - از رژیم اسلامی و وزرات اطلاعاتش، تا تحکیم وحدت و بردران لیبرال و "وی او ای" تا اپوزیسیون راست و پرو رژیم و همینطور چپ های غیر کارگری در پس هیاهوی "نه جنگ" و "دفاع از مدنیت" و "دفاع از آب خاک" – در یک "اتحاد مقدس" اعلام نشده قرار داشتند، هفته 16 آذر همه این تلاشها را صاف و ساده جارو کرد. چپ و سرنگونی طلبی و آزادی و برابری و سوسیالیسم را بیش از پیش مطرح کرد. "تظاهرات مارکسیست ها" را به همه رسانه های مهم دنیا برد. "دانشجوی آزادی خواه و برابری طلب" را به خبرگزاریهای داخل و خارج و حتی متون رسمی و غیر رسمی دولتها تحمیل کرد. این یک موضوع صرفا مربوط به دانشگاه و یا تعرض چپ در محدوده دانشگاه نبود. (در واقع هیچگاه نبوده است. اعتراض در دانشگاه در ایران همواره بارومتر اوضاع سیاسی بوده و امسال روشنتر از همیشه چنین بود.) هفته 16 آذر به کل نیروهای سیاسی و اجتماعی چه در ایران و چه در خارج ایران (حتی به مایوس ترین شکست طلبان) با قطعیت اعلام کرد که گفتمان مسلط بر اعتراض جامعه ایران چپ است. گفتمان مسلط دیگر دوم خرداد و رفراندم و نسخه های زمان جنگی آنها، "رژیم چنج" و "صلح" و "نه جنگ" و نظیر این، نیست. گفتمان چپ است و سرنگونی و سوسیالیسم و آزادیخواهی و برابری طلبی و دخالت مردم.
در شماره اخیر نشریه در این باره مفصل صحبت کرده ایم. اکنون میخواهیم بطور اثباتی و کمی مشخصتر به این بپردازیم که بعد از این 16 آذر سرخ و سراسری، این چپ چه باید یکند.
واقعیت این است که همان صف قبلی، همان صفی که یک سر آن قدرت حاکم و وزارت اطلاعاتش و سر دیگر آن گرایشات راست و شکست طلب در اپوزیسیون است، پس از پیروزی خیره کننده چپ در برابر آن ایستاده است و یا برای فرو بردن چپ به حالت دفاعی و ایجاد تفرقه و سردرگمی در صفوف آن تلاش میکند. در واقع همان تلاش مشترک طبقاتی قبل از 16 آذر (با وجود همه تفاوت های بخش های مختلف آن) اکنون در شکل پیچیده تری در جریان است تا جلوی پیشروی بیشتر چپ و سوسیالیسم، جلوی به ثمر نشستن پیروزی در 16 آذر را بگیرد یا دامنه و دستاوردهای آنرا کم کند. وزرات اطلاعات طبعا با حربه خودش و بطور مستقیم ظاهر میشود. دستگیری و اعمال رعب و فشار. اما آنها که شعارهای "تمامیت ارضی" ، "صلح و دمکراسی" ، "جبهه متحد ضد جنگ" و "نه به جنگ" (که همه ورژن راست تا چپ یک شعار است!) روی دستشان باد کرده است، البته برای آزادی دانشجویان زندانی تلاش میکنند (بویژه چپ هایشان، که این بسیار خوب است) ولی میخواهند چپ را در همین حد متوقف کنند. اگر نتوانستند با شعار "نه جنگ" جلوی 16 آذر سرخ و سوسیالیستی را بگیرند، حالا میخواهند توقع و پیشروی چپ را محدود کنند.
آزادی دانشجویان زندانی بی شک مساله بسیار مهمی است. آزادی فوری و بی قید و شرط دانشجویان بی تردید یک حلقه مهم در تثبیت پیروزی های 16 آذر است و از همه این حرفها گذشته یک امر انسانی و اولویت بی چون و چرا است. ولی اشتباه محض است اگر چپ در همین حد بایستد و چند قدم آنطرف تر را نبیند. اشتباه محض است، هم بخاطر همان آزادی فوری دانشجویان، و هم مهمتر برای پیشروی چپ در توازن قوای فعلی. چپ باید تعرض به جمهوری اسلامی را در دستور بگذارد.
اما این تعرض به چه معنی است؟ واضح است که منظور حرکات بی ریشه و نسنجیده نیست. بلکه بسیج بیشترین قوا علیه جمهوری اسلامی و حول سوسیالیسم و آزادیخواهی و برابری طلبی است. در وحله اول، این تعرض به معنای این است که جهت این مبارزه را روشنتر در مقابل مردم قرار دهیم. یعنی افق یک انقلاب وسیع و توده ای برای سوسیالیسم و رهایی را بطور روشن در جامعه توضیح دهیم. اکنون باید نقشه یک انقلاب سوسیالیستی در ابعاد اجتماعی عرضه شود و هر کسی بداند کجای کل نقشه قرار دارد. این کاری است که ما مدتهاست به آن مشغول بودیم و در همین پلنوم قبلی حزب قدم های مشخصتری هم در این جهت برداشتیم. اکنون پس از این 16 آذر سرخ ضرورت آن مورد تاکید دو چندان قرار میگیرد.
در واقع باید به این مساله اساسی توجه داشت که جوهر تحولات ایران عبارت از حل و فصل بحران جمهوری اسلامی است. این قبل از 16 آذر صادق بود و بعد از آن نیز صادق است. چپ و راست در قبال این بحران وارد جدالی سخت و سهمگین شده اند و چپ و سوسیالیسم دست بالا دارد. اگر کسی حتی یک ذره تردید هم داشت، این 16 آذر باید نشان داده باشد که ما با یک جنبش عظیم و رادیکال چپ در سراسر کشور روبرو هستیم. که دانشگاه و پرچم های سرخش و شعارهایی مثل "آزادی، برابری، هویت انسانی" تازه پوسته این جنبش عظیم است. بدنه اصلی این جنبش را طبقه کارگر با اعتصابات و مبارزات وقفه ناپذیرش تشکیل میدهد. هرکس اعتراضات کارگران در سالهای اخیر و همینطور اعتراضات ملعمان، پرستاران و مبارزه هرروزه زنان با جمهوری اسلامی را در نظر آورد بخوبی می فهمد که پشت صحنه "هفته 16 آذر" سرخ و سراسری، یک قدرت فوق العاده اجتماعی قرار دارد که آماده میشود تا هر آن با تمام هیبت خود به صحنه بیاید. چپ همه تاکتیک هایش را باید حول به میدان آوردن و متشکل ساختن این نیرو برای سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری آزادی و برابری، یا به عبارت دیگر یک انقلاب سوسیالیستی عظیم و پرقدرت، تعیین کند.
با این جهت گیری عمومی به چند جنبه مشخص بپردازیم که بطور بلافصل به اوضاع فعلی وصل میشود. در این مورد میشود به موارد بیشتری اشاره کرد، ما اینجا فقط به چند مورد عاجل میپردازیم:
اول- مبارزه برای آزادی دانشجویان زندانی را میتوان و باید به یک جنبش وسیع و متحد برای آزادی همه زندانیان سیاسی ارتقاء داد. باید همه بخش های معترض جامعه، از کارگران تا معلمان و زنان و دانشجویان را حول شعار آزادی بی قید و شرط دانشجویان و همه زندانیان سیاسی متحد کرد. باید مردم و افکار عمومی دنیا را به حمایت فعال از مبارزه برای آزادی دانشجویان و همه زندانیان سیاسی کشاند. این به معنی کمرنک کردن مبارزه برای آزادی دانشجویان نیست، برعکس برجسته کردن مبارزه برای آزادی فوری دانشجویان زندانی توجه و سمپاتی عمومی را در ایران و در دنیا بر می انگیزد. این بهترین فرصت است که این اعتراض را به مبارزه برای آزادی همه زندانیان سیاسی ارتقاء دهیم.
در این رابطه نقش دانشجویان و برپا کردن حرکات سراسری در همه دانشگاه فوق العاده مهم است. همچنانکه که قبلا هم گفتیم این تلاش را باید در خدمت تشکل سراسری و علنی دانشجویان قرار داد. چپ در دانشگاه نباید احیانا در خود فرو رود و یا کم تحرک شود. چه برای آزادی رفقای در بند و چه در هر زمینه دیگر باید با حرارت پیش رود. به میدان آمدن صف وسیعی از دانشجویان چپ در 16 آذر امکان بیشتری فراهم کرده که چپ اکنون توده وسیع دانشجویان را به میدان آورد.
همینطور نقش خانواده های دانشجویان زندانی، همچنانکه تا همینجا هم چنین بوده است، حیاتی است. باید از تفرقه و دسته بندی های کاذب و مضر بین خانواده ها پرهیز کرد. همه این دانشجویان چپ اند، همه این دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب اند. همه اینها با هر درک و اختلافی برای آرمان آزادی و برابری به زندان افتاده اند و باید برای آزادی همه آنها و همینطور همه زندانیان سیاسی متحد شد. خانواده ها به توصیه های مضر که با رادیو ها مصاحبه نکنید نباید گوش دهند. تجربه به خوبی نشان داده است که تنها فاکتوری که جمهوری اسلامی را به عقب میراند بسیج نیروی سیاسی و افکار عمومی در داخل و خارج کشور است.
دوم- اما هنوز مبارزه برای آزادی زندانی سیاسی نباید حد پیشروی چپ و همه مشغله آن باشد. این تنها زمینه ای برای پیشروی در جهت فراهم کردن مقدمات سرنگونی است. باید اوضاع را به سمت سرنگونی جمهوری اسلامی به قدرت کارگران و مردم و تحت پرچم سوسیالیسم و چپ به پیش راند. مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی را نیز باید در همین چهارچوب دید. یک فاکتور مهم دیگر در این زمینه تلاش برای ایزوله کردن جمهوری اسلامی در جهان است. اکنون بهترین فرصت برای تحقق این جهت گیری است که حزب ما مدتهاست بر آن تاکید دارد. رژیمی که چنین وحشیانه علیه زنان، کارگران، معلمان و دانشجویان رفتار میکند باید در جهان منزوی شود. باید از مجامع بین المللی بیرون انداخته شود. (در این مورد حمید تقوایی و خلیل کیوان در نشریه انترناسیونال نوشته اند و شما را به مطالعه نوشته های آنها رجوع میدهیم.)
سوم- باید وسیعا و با تمام قوا برای 8 مارس آماده شد. امسال صدمین سالگرد هشت مارس است. سازمان "علیه تبعیض" فی الحال زنگ تدارک هشت مارس را به صدا درآورده است. باید امسال در باد موافق صدمین سالگرد 8 مارس که توجه تمام جهان را به خود معطوف خواهد کرد، برای آزادی زن در ایران مبارزه ای جانانه را به پیش برد و در محور این مبارزه، جای گفتگو ندارد که شعار "لغو حجاب" قرار دارد. امسال را باید سال لغو حجاب اعلام کرد. و از هم اکنون برای برپایی 8 مارسی صدبار وسیع تر و سرخ تر از قبل، تدارک دید. حجاب شیشه عمر دیو اسلامی است. این شیشه را در 8 مارس امسال باید بزمین کوبید!
به این لیست هنوز هم میشود اضافه کرد. برای مثال نمایش انتخابات رژیم در راه است و باید مردم را مهیا کرد که کل انتخابات را سر رژیم خراب کنند. جمهوری اسلامی باید برود. این حکم مردم است و اکنون چپ باید رهبری و سازماندهی مردم در اجرای این حکم را بر عهده بگیرد. یا اینکه احتمالا زمینه های اعتراضات معلمان و حرکات سراسری کارگری در چنین شرایطی بیشتر فراهم میشود... در هر حال خلاصه کلام این است، بعد از 16 آذر چپ در موقعیت بسیار مساعدتر سیاسی قرار گرفته است. چه در دانشگاه، چه در جامعه و چه در عرصه بین المللی و جلب توجه مردم جهان. باید از این موقعیت استفاده کرده و توده های هرچه وسیع تری را به میدان آورد. باید از این فرصت استفاده کرد و فشار جهانی و داخلی را بر جمهوری اسلامی افزایش داد و توازن قوا را بیش از قبل بنفع مردم به هم زد. چپ فقط به این ترتیب می تواند پیروزی اش در 16 آذر تثبیت کند، لطمات آنرا به پایین تر حد بیاورد و گام هایی محکم به جلو بردارد. واضح است که نقش حزب کمونیست کارگری، همچنانکه در مبارزه با هیاهوی جنگ و مسابقه راست روی اپوزیسیون قبل از 16 آذر شاهد آن بودیم، اکنون در پیشروی بعد از 16 آذر تعیین کننده است.