ناتو؟؟؟
ناتو، مهمترين پيمان نظامي جهان است كه با گذشت نيم قرن از تشكيل آن، همچنان پايدار مانده است و با باز تعريف اهداف خود، هر روز گسترش بيشتري مييابد. اين سازمان به تدريج دامنه فعاليتهاي خود را گسترش داده به گونهاي كه پس از اروپا، در خاورميانه نيز حضور خود را پر رنگ ميكند.ناتو در سال ۱۹۴۹ میلادی با هدف دفاع جمعی پایهگذاری شد و هماکنون ۲۶ عضو دارد. پس از قبول كرواسي و آلباني به عضويت ناتو، شمار اعضاي اين سازمان به بيست و هشت كشور مي رسد كه دوازده عضو از اروپاي شرقي خواهند بود. اجلاس سران كشورهاي عضو سازمان پيمان آتلانتيك شمالي - ناتو - با گسترش سپر دفاع ضد موشكي و پذيرش دو عضو جديد موافقت كرده اما از قبول سه داوطلب ديگر عضويت در اين سازمان خودداري ورزيده است.
کشور آمریکا نقشی کلیدی در این سازمان بازی میکند.ناتو در آغاز جنگ سرد و با آرمان مبارزه با شوروی و نفوذ مارکسیسم تشکیل شد.پس از فروپاشی بلوک شرق، این سازمان فلسفه وجودی خود را از دست داد و پس از این تاریخ سران ناتو تصمیم گرفتند ناتو را از حالت نظامی به سیاسی تبدیل کنند.به این مفهوم که ناتو برای دفاع از گرایش لیبرالیسم و گسترش آن به جای گزینههای نظامی از تواناییهای دیپلماسی خود سود برد.در حال حاضر مهم ترین اهداف ناتو مبارزه با تروریسم و ساماندهی به اوضاع در افغانستان است.کشورهای آلبانی، کرواسی و مقدونیه نامزد پیوستن به ناتو هستند.پس از دوران جنگ سرد و فروپاشی شوروی اعضای ناتو تلاشهای گستردهای در جهت گسترش این پیمان به شرق (جمهوریهای سابق شوروی) انجام دادند، که با مقاومت شدید روسیه مواجه شد.اما با پیوستن بلغارستان، لتونی، لیتوانی، رومانی، اسلواکی، اسلونی، جمهوری چک، مجارستان و لهستان به ناتو، مسکو عملا از اهداف خود باز ماند.در حال حاضر گرجستان، اوکراین، آذربایجان و ارمنستان نیز تلاشهایی برای پیوستن به ناتو را آغاز کردهاند.همچنین اعضای ناتو ضمن دعوت از کشورهای ژاپن، کره جنوبی و استرالیا به عنوان عضو ناظر در اجلاس ریگا، بررسی الحاق آنها در سال ۲۰۰۸ را آغاز خواهند کرد.
آخرین تصمیمات ناتو...
روز پنجشنبه، 3 آوريل (15 فروردين)، مقامات آمريكايي كه جورج بوش، رئيس جمهور اين كشور را در اجلاس سران ناتو در بخارست همراهي مي كنند گفتند كه اين اجلاس طرح پيشنهادي آمريكا براي گسترش برنامه سپر دفاع ضد موشكي به اروپاي شرقي را تاييد كرده است.به گفته رئيس جمهور آمريكا، با خاتمه جنگ سرد، هدف برنامه گسترش سپر دفاع ضد موشكي نمي تواند دفاع از اروپا در برابر حملات روسيه باشد بلكه اين برنامه براي مقابله با حملات موشكي كشورهايي مانند ايران به اجرا گذاشته مي شود. آمريكا و جمهوري چك طي بيانيهاي اعلام كردند كه درباره طرح سپر موشكي در اروپاي شرقي به توافق رسيدند.بر اساس اين طرح آمريكا ۱۰پايگاه ضد موشكي در لهستان و يك پايگاه راداري در چك مستقر ميسازد.آمريكا ادعا ميكند كه هدف از اين طرح مقابله با حملات موشكي احتمالي از سوي ايران و كره شمالي است در حالي كه اين ادعا از سوي كارشناسان نظامي و سياسي رد و هدف آن پايگاههاي موشكهاي بالستيك روسيه توصيف شده است .
+پی نوشت.
تلاش برای تخریب سوسیالیسم با اسم رمز شوروی...
چيزى كه هنوز به دنيا نيامده چگونه ممكن است بميرد: كمونيسم نمرده است چون هنوز زاده نشده است.
این سخن درباره سوسیالیسم نيز صادق است. آنچه رسانه هاى غربى تحت نام «دولت هاى كمونيست» و ايدئولوژى رسمى شرق تحت عنوان «سوسیالیسم واقعاً موجود» درباره اش حرف مى زنند، اصلاً وجود خارجى نداشت. آنها را در بهترين حالت مى شد «جوامع در ظاهرغيرسرمايه دارى» نام نهاد كه مالكيت خصوصى را در ابزارهاى اصلى توليد ملغى كرده بودند، اما تفاوت آنها با سوسیالیسم زمين تا آسمان بود _ سوسیالیسم صورتى از جامعه است كه در آن توليدكنندگان متحد و همراه سكان داران فرايند توليد هستند، جامعه اى استوار بر وسيع ترين شكل دموكراسى اقتصادى، اجتماعى و سياسى، جامعه اى همسود كه از يوغ استثمار و ستم طبقاتى، قومى و جنسيتى در هر شكل آن رهيده باشد. محدود كردن مفاهیمی همچون آزادی وبرابری به اسم سوسیالیسم چيزى جز استبداد ديوان سالارانه نيست. همان گونه كه رزا لوكزامبورگ (آن حامى پروپا قرص انقلاب روسيه) در خلال نقدى همدلانه در ۱۹۱۸ [يك سال پس از پيروزى انقلاب] به بلشويك ها هشدار داد: «بدون انتخابات سراسرى، بدون مبارزه آزادانه افكار عمومى، زندگى در يك يك نهادهاى دولتى و عمومى جامعه رنگ خواهد باخت و جز ظاهرى بيرنگ از آن به جا نخواهد ماند كه در آن يگانه عنصر فعال جامعه نظام ادارى و ديوانى خواهد بود.» اگرچه برخى ابعاد تكثرباورى و حكومت مردمى كارگرى در فاصله سال هاى ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۳ همچنان باقى ماند، روز به روز اقدامات خودسرانه و سلطه جويانه بيشترى به عمل مى آمد. اين خطاى نابخشودنى _ به اضافه عواملى چون عقب ماندگى، جنگ داخلى، قحطى و مداخله هاى خارجى در اتحاد شوروى طى اين سال ها _ زمينه ساز پيدايش ديوان سالارى بى در و پيكرى شد كه همچون غده اى بدخيم سرانجام حزب بلشويك را فروپاشاند و به پيشوايى تاريخى آن مهر پايان زد.
بورژوازی و کتمان واقعیت...
چيزى كه هنوز به دنيا نيامده چگونه ممكن است بميرد: كمونيسم نمرده است چون هنوز زاده نشده است.سرمایه داری براین تلاش است که سوسیالیسم را مرده جلوه دهد.اين تلاش ازدهه 80 و با پايكوبي احمقانه فوكوياما بر ويرانه هاي مدلي آشكار از سرمايه داري با اسم رمز سوسياليسم در شوروي آغاز شد.در آن زمان فوكوياما با افتخار اعلام كرده بود كه اين پايان تاريخ است وشكست شوروي مبين اين امر حياتي است كه هيچ بديل منظمي به جاي سرمايه داري ليبرال مقدور نيست.بسياري جوهر استدلال فوكوياما را پذيرفتند،اماپست مدرنيسم و ساير مكاتب منتج ازآن مانند نظريه پست كلونيال كه در دانشگاههاي انگليسي زبان ليبرالي از نفوذ زيادي برخوردار بودند،مدتها قبل از فروپاشي ،ابرروايت و ظهور جهاني تكه تكه شده و قطبي را پيش بيني كرده بودند كه در آن صرف ايده ي مخالفت با سرمايه داري ليبرال،خطر تجديد حيات توتاليتاريسم را كه مسئول آشويتس و سياهچال گولاك بود، به همراه خواهد داشت.
فقط يك دهه پس از فروپاشي ديوار برلين و"پايان تاريخ"وعده داده شده توسط فوكوياما،اين درك در حال رشد وجود دارد كه سرمايه جهاني بار ديگر براي پيروزي در عرصه ي استدلال به ميدان امده است...اين درك رشد ميكند كه سرمايه داري بار ديگر براي پيروز شدن در عرصه استدلال مبارزه ميكند.
آنچه به قهقهرا میرود سرمایه داری است نه سوسیالیسم...
اگر سلطه نئوليبرال از بازگشائي ديوار برلين در تاريخ 9 نوامبر 1989 شروع شده باشد،در نتيجه به زحمت ،ده سال،يعني تا مقطع نخستين تظاهرات در سياتل در 30 نوامبر 1999 دوام آورده است.سير نزولي سرمايه داري نئوليبرال موجبات احساس خطر زيادي را براي سردمداران آن ايجاد كرده است.جنبشي حول مخالفت با اين دستگاه عرض و طويل به راه افتاده كه بسياري براي نامگذاري آن اظهار نظر كرده اند.جيوواني آريگي،تونس هاپكينس و امانوئل والرشتاين اين جنبش را ضد سيستمي خوانده اند در حالي كه واضح تر آن است كه بگوئيم جنبش ضد سرمايه داري.فشاراين جنبش كه از اعماق نابرابري و با پشتوانه اي راديكال به ميدان امد تا جائي بود كه جرالد مسينتي رهبر بخش عمومي اتحاديه اي (اي اف اس سي ام ئي)در سياتل گفت:"مجبوريم نامي بر اين سيستم بگذاريم واين كه اين سيستم سرمايه داري شركتي است."بنا بر اين رهبر اتحاديه اي كه به شدت براي حمايت دولت كلينتون برنامه ريزي كرده بود تحت تاثير چنين فضائي دچار تغيير و تحولي ايدئولوژيك در كلام شد.اوج فروافتادن سرمايه داري نئوليبرال را ميتوان درفراخوان دومين مجمع اجتماعي جهان در فوريه 2002 مشاهده كرد:"ما اتحاد گسترده اي از مبارزات و مقاومت خود را عليه سيستمي كه بر اساس تسليم،نژادگرائي،و تحقير استوار است؛نظامي كه منافع سرمايه و مرد سالاري را بر نيازها وآرزوهاي مردم مقدم ميداند،به وجود مياوريم" .
۱۱ سپتامبر و نقش آن در توازن قوا...
اما در همين اثنا ناگهان فاجعه برجهاي تجارت جهاني در آمريكا رخ ميدهد تا فايننشنال تايمز در اولين شماره خود پس از 11 سپتامبردر مجموعه مقالاتي يك شبكه مخفي (القاعده)را كه كشتار جمعي مسافران و خدمه هواپيما،كارگران اداري و آتش نشانان را به عنوان تاكتيك مشروعي ميداند با جنبشي معادل سازد كه آشكارا مبارزه عليه سيستم سرمايه داري را با محوريت برابري در زمينه هاي انساني و اقتصادي اعلام كرده است.تنها يك شارلاتان ميتواند درب و داغان كردن نمايندگيهاي مك دونالد به عنوان نماد سرمايه داري امريكائي ويا داغان كردن چند سيستم خود پردازنده مقابل بانكها را با هدايت و برخورد هواپيماهاي مسافرتي به برجهاي تجارت جهاني يكسان شمارد.تنها سلاحي كه در شورشهاي جنبش ضد سرمايه داري به كار رفت در دست نيروهاي سركوب و پليس بود. اين اتفاقات موجب شد تظاهراتي كه در امريكاي شمالي براي (آي، ام، اف)وگردهمائي عمومي سالانه بانك جهاني در واشنگتن در پايان سپتامبر 2001 زمان بندي شده بود لغو شود. به همين اعتبار، واقعه 11 سپتامبر و تروريسم ساختگي آن ضربه بزرگي به مسير پيشرفت جنبش ضدسرمايه داري داشت.
به بهانه مبارزه با تروريسم،سركوب آزاديهاي فردي و مدني تا شنود مكالمات تلفني مردم پيش رفت.اما اين اعمال خشونتها تنها نقطه مركز اين جنبش را به اروپا و امريكاي جنوبي منتقل كرد تا در جولاي 2001 نخستين مرحله ي فرآيند راديكالي شدن از جنوا به ساير نقاط اروپا مخابره شود.حضور سه-چهار برابري تنها فعالين اين عرصه در دومين مجمع اجتماعي جهان در آغاز فوريه 2002 در پورتو الگره نشان داد كه شعارهاي بيش از نيم ميليون تظاهر كننده در 16 مارس 2002 در بارسلون مبني بر بي تاثيري حركاتي همچون 11 سپتامبر بر جنبش ضد سرمايه داري پايگاهي اجتماعي دارد.ريشه هاي اين جنبش را زماني ميتوان دقيق تر يافت كه آگاه ميشويم طيق پژوهش برانكو ميهائيلوويچ از بانك جهاني ،در سال 1998 درآمد يك درصد از ثروتمندترين جمعيت جهان معادل درآمد 57درصد از تهيدست ترين افراد بود.اين در حالي است كه ضريب جيني(كه درجه نابرابري را اندازه ميگيرد)تا 66درصد افزايش يافته است.با اين وصف نميتوان انتظار داشت ميلياردها نفر با توجيهاتي از قبيل مذهب،ناسيوناليسم،تروريسم و...باور كنند كه:" 1=57" است .
آرایش ناتو پس از ۱۱ سپتامبر تعرضی به جبهه انسانیت...
اما ضربه هاي 11 سپتامبر به همين جا ختم نشد.اين فاجعه باعث شد توازن قوا به نفع سرمايه داري جهاني سنگين شود تا جائي كه برخي از مدافعين جنبش ضد سرمايه داري نيز به حمايت از جنگ در افغانستان پرداختند.11 سپتامبر سبب شده بود عده اي به فكر بيفتند كه به فرض حكومت طالبان در افغانستان سرنگون شده باشد ،تكليف آزادي ورفاه مردم افغانستان به ويژه زنان آن سرزمين چه ميشود؟ بهانه براي ادامه و تقويت جنگ در افغانستان سبب شد تا آمريكا در اقدامي از پيش تعيين شده و هدفدار بر نقويت و تحكيم نيروهاي ناتو در افغنستان وساير مناطق مورد نظر تاكيد ورزد. پس از به اجرا درآمدن طرحهاي اوليه پروژه سركوب جنبش ضد سرمايه داري و به مسلخ بردن آزادي هاي مدني و فردي به نام تروريسم،اكنون نياز به پيشروي بي شرمانه نيروهاي ناتو بود. حادثه 11 سپتامبر نقطه عطفي در تاريخ روابط بين الملل محسوب ميشود.. بدون شك اين حادثه بر ناتو نيز بسيار تاثير گذاشته است. تنها يك روز پس از اين حادثه يعني در 12 سپتامبر 2001، موضوع اجراي ماده 5 اساسنامه ناتو در دستور كار قرار گرفت.
اين ماده كه در واقع مهمترين و پايهايترين اساس ناتو است، ميگويد: طرفين موافقند كه حمله مسلحانه عليه يكي از آنها در اروپا يا آمريكاي شمالي بايد حمله به همه تلقي شود. در نتيجه موافقند كه اگر اين حمله رخ داد، آنها براساس حقوق دفاع از خود كه ماده 51 منشور ملل متحد نيز ذكر شده، اقدام كنند و يا از كشور مورد حمله واقع شده با ابزارهاي ضروري از جمله نظامي دفاع كنند.
برخي اعضاي ناتو اعلام كردند كه براي نخستين بار شرايط براي اجراي اين ماده آماده شده و اعضاي ناتو بايد به حمايت از آنها بپردازند. در روزهاي نخست فضايي بسيار احساسي بر ناتو حاكم شده بود اما به تدريج اين فضا فروكش كرد زيرا طرف حمله كننده به آمريكا نامشخص بود. با اين وصف از اين مقطع دوره جديد فعاليت ناتو آغاز شد. دو هفته پس از حادثه 11 سپتامبر ميان مقامات آمريكا و ناتو جلسهاي برگزار شد و در آن مأموريت جديد ناتو مقابله با حملات تروريستي عنوان شد. از اين رو بود كه نيروهاي ناتو براساس قطعنامه شوراي امنيت مسؤوليت حفظ امنيت در كابل را به عهده گرفتند. با حضور ناتو در افغانستان در 16 آوريل 2003 و با استقرار نيروهاي بينالمللي كمك به امنيت افغانستان (ISAF) نهادينه شد، اولين مأموريت ناتو در خارج از منطقه حوزه استحفاظي خود آغاز شد. پس از اين ماجرا، نيروهاي واكنش سريع ناتو تشكيل شد و از نظر ساختار نظامي نيز ناتو در سال 2003
ناتو، مهمترين پيمان نظامي جهان است كه با گذشت نيم قرن از تشكيل آن، همچنان پايدار مانده است و با باز تعريف اهداف خود، هر روز گسترش بيشتري مييابد. اين سازمان به تدريج دامنه فعاليتهاي خود را گسترش داده به گونهاي كه پس از اروپا، در خاورميانه نيز حضور خود را پر رنگ ميكند.ناتو در سال ۱۹۴۹ میلادی با هدف دفاع جمعی پایهگذاری شد و هماکنون ۲۶ عضو دارد. پس از قبول كرواسي و آلباني به عضويت ناتو، شمار اعضاي اين سازمان به بيست و هشت كشور مي رسد كه دوازده عضو از اروپاي شرقي خواهند بود. اجلاس سران كشورهاي عضو سازمان پيمان آتلانتيك شمالي - ناتو - با گسترش سپر دفاع ضد موشكي و پذيرش دو عضو جديد موافقت كرده اما از قبول سه داوطلب ديگر عضويت در اين سازمان خودداري ورزيده است.
کشور آمریکا نقشی کلیدی در این سازمان بازی میکند.ناتو در آغاز جنگ سرد و با آرمان مبارزه با شوروی و نفوذ مارکسیسم تشکیل شد.پس از فروپاشی بلوک شرق، این سازمان فلسفه وجودی خود را از دست داد و پس از این تاریخ سران ناتو تصمیم گرفتند ناتو را از حالت نظامی به سیاسی تبدیل کنند.به این مفهوم که ناتو برای دفاع از گرایش لیبرالیسم و گسترش آن به جای گزینههای نظامی از تواناییهای دیپلماسی خود سود برد.در حال حاضر مهم ترین اهداف ناتو مبارزه با تروریسم و ساماندهی به اوضاع در افغانستان است.کشورهای آلبانی، کرواسی و مقدونیه نامزد پیوستن به ناتو هستند.پس از دوران جنگ سرد و فروپاشی شوروی اعضای ناتو تلاشهای گستردهای در جهت گسترش این پیمان به شرق (جمهوریهای سابق شوروی) انجام دادند، که با مقاومت شدید روسیه مواجه شد.اما با پیوستن بلغارستان، لتونی، لیتوانی، رومانی، اسلواکی، اسلونی، جمهوری چک، مجارستان و لهستان به ناتو، مسکو عملا از اهداف خود باز ماند.در حال حاضر گرجستان، اوکراین، آذربایجان و ارمنستان نیز تلاشهایی برای پیوستن به ناتو را آغاز کردهاند.همچنین اعضای ناتو ضمن دعوت از کشورهای ژاپن، کره جنوبی و استرالیا به عنوان عضو ناظر در اجلاس ریگا، بررسی الحاق آنها در سال ۲۰۰۸ را آغاز خواهند کرد.
آخرین تصمیمات ناتو...
روز پنجشنبه، 3 آوريل (15 فروردين)، مقامات آمريكايي كه جورج بوش، رئيس جمهور اين كشور را در اجلاس سران ناتو در بخارست همراهي مي كنند گفتند كه اين اجلاس طرح پيشنهادي آمريكا براي گسترش برنامه سپر دفاع ضد موشكي به اروپاي شرقي را تاييد كرده است.به گفته رئيس جمهور آمريكا، با خاتمه جنگ سرد، هدف برنامه گسترش سپر دفاع ضد موشكي نمي تواند دفاع از اروپا در برابر حملات روسيه باشد بلكه اين برنامه براي مقابله با حملات موشكي كشورهايي مانند ايران به اجرا گذاشته مي شود. آمريكا و جمهوري چك طي بيانيهاي اعلام كردند كه درباره طرح سپر موشكي در اروپاي شرقي به توافق رسيدند.بر اساس اين طرح آمريكا ۱۰پايگاه ضد موشكي در لهستان و يك پايگاه راداري در چك مستقر ميسازد.آمريكا ادعا ميكند كه هدف از اين طرح مقابله با حملات موشكي احتمالي از سوي ايران و كره شمالي است در حالي كه اين ادعا از سوي كارشناسان نظامي و سياسي رد و هدف آن پايگاههاي موشكهاي بالستيك روسيه توصيف شده است .
+پی نوشت.
تلاش برای تخریب سوسیالیسم با اسم رمز شوروی...
چيزى كه هنوز به دنيا نيامده چگونه ممكن است بميرد: كمونيسم نمرده است چون هنوز زاده نشده است.
این سخن درباره سوسیالیسم نيز صادق است. آنچه رسانه هاى غربى تحت نام «دولت هاى كمونيست» و ايدئولوژى رسمى شرق تحت عنوان «سوسیالیسم واقعاً موجود» درباره اش حرف مى زنند، اصلاً وجود خارجى نداشت. آنها را در بهترين حالت مى شد «جوامع در ظاهرغيرسرمايه دارى» نام نهاد كه مالكيت خصوصى را در ابزارهاى اصلى توليد ملغى كرده بودند، اما تفاوت آنها با سوسیالیسم زمين تا آسمان بود _ سوسیالیسم صورتى از جامعه است كه در آن توليدكنندگان متحد و همراه سكان داران فرايند توليد هستند، جامعه اى استوار بر وسيع ترين شكل دموكراسى اقتصادى، اجتماعى و سياسى، جامعه اى همسود كه از يوغ استثمار و ستم طبقاتى، قومى و جنسيتى در هر شكل آن رهيده باشد. محدود كردن مفاهیمی همچون آزادی وبرابری به اسم سوسیالیسم چيزى جز استبداد ديوان سالارانه نيست. همان گونه كه رزا لوكزامبورگ (آن حامى پروپا قرص انقلاب روسيه) در خلال نقدى همدلانه در ۱۹۱۸ [يك سال پس از پيروزى انقلاب] به بلشويك ها هشدار داد: «بدون انتخابات سراسرى، بدون مبارزه آزادانه افكار عمومى، زندگى در يك يك نهادهاى دولتى و عمومى جامعه رنگ خواهد باخت و جز ظاهرى بيرنگ از آن به جا نخواهد ماند كه در آن يگانه عنصر فعال جامعه نظام ادارى و ديوانى خواهد بود.» اگرچه برخى ابعاد تكثرباورى و حكومت مردمى كارگرى در فاصله سال هاى ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۳ همچنان باقى ماند، روز به روز اقدامات خودسرانه و سلطه جويانه بيشترى به عمل مى آمد. اين خطاى نابخشودنى _ به اضافه عواملى چون عقب ماندگى، جنگ داخلى، قحطى و مداخله هاى خارجى در اتحاد شوروى طى اين سال ها _ زمينه ساز پيدايش ديوان سالارى بى در و پيكرى شد كه همچون غده اى بدخيم سرانجام حزب بلشويك را فروپاشاند و به پيشوايى تاريخى آن مهر پايان زد.
بورژوازی و کتمان واقعیت...
چيزى كه هنوز به دنيا نيامده چگونه ممكن است بميرد: كمونيسم نمرده است چون هنوز زاده نشده است.سرمایه داری براین تلاش است که سوسیالیسم را مرده جلوه دهد.اين تلاش ازدهه 80 و با پايكوبي احمقانه فوكوياما بر ويرانه هاي مدلي آشكار از سرمايه داري با اسم رمز سوسياليسم در شوروي آغاز شد.در آن زمان فوكوياما با افتخار اعلام كرده بود كه اين پايان تاريخ است وشكست شوروي مبين اين امر حياتي است كه هيچ بديل منظمي به جاي سرمايه داري ليبرال مقدور نيست.بسياري جوهر استدلال فوكوياما را پذيرفتند،اماپست مدرنيسم و ساير مكاتب منتج ازآن مانند نظريه پست كلونيال كه در دانشگاههاي انگليسي زبان ليبرالي از نفوذ زيادي برخوردار بودند،مدتها قبل از فروپاشي ،ابرروايت و ظهور جهاني تكه تكه شده و قطبي را پيش بيني كرده بودند كه در آن صرف ايده ي مخالفت با سرمايه داري ليبرال،خطر تجديد حيات توتاليتاريسم را كه مسئول آشويتس و سياهچال گولاك بود، به همراه خواهد داشت.
فقط يك دهه پس از فروپاشي ديوار برلين و"پايان تاريخ"وعده داده شده توسط فوكوياما،اين درك در حال رشد وجود دارد كه سرمايه جهاني بار ديگر براي پيروزي در عرصه ي استدلال به ميدان امده است...اين درك رشد ميكند كه سرمايه داري بار ديگر براي پيروز شدن در عرصه استدلال مبارزه ميكند.
آنچه به قهقهرا میرود سرمایه داری است نه سوسیالیسم...
اگر سلطه نئوليبرال از بازگشائي ديوار برلين در تاريخ 9 نوامبر 1989 شروع شده باشد،در نتيجه به زحمت ،ده سال،يعني تا مقطع نخستين تظاهرات در سياتل در 30 نوامبر 1999 دوام آورده است.سير نزولي سرمايه داري نئوليبرال موجبات احساس خطر زيادي را براي سردمداران آن ايجاد كرده است.جنبشي حول مخالفت با اين دستگاه عرض و طويل به راه افتاده كه بسياري براي نامگذاري آن اظهار نظر كرده اند.جيوواني آريگي،تونس هاپكينس و امانوئل والرشتاين اين جنبش را ضد سيستمي خوانده اند در حالي كه واضح تر آن است كه بگوئيم جنبش ضد سرمايه داري.فشاراين جنبش كه از اعماق نابرابري و با پشتوانه اي راديكال به ميدان امد تا جائي بود كه جرالد مسينتي رهبر بخش عمومي اتحاديه اي (اي اف اس سي ام ئي)در سياتل گفت:"مجبوريم نامي بر اين سيستم بگذاريم واين كه اين سيستم سرمايه داري شركتي است."بنا بر اين رهبر اتحاديه اي كه به شدت براي حمايت دولت كلينتون برنامه ريزي كرده بود تحت تاثير چنين فضائي دچار تغيير و تحولي ايدئولوژيك در كلام شد.اوج فروافتادن سرمايه داري نئوليبرال را ميتوان درفراخوان دومين مجمع اجتماعي جهان در فوريه 2002 مشاهده كرد:"ما اتحاد گسترده اي از مبارزات و مقاومت خود را عليه سيستمي كه بر اساس تسليم،نژادگرائي،و تحقير استوار است؛نظامي كه منافع سرمايه و مرد سالاري را بر نيازها وآرزوهاي مردم مقدم ميداند،به وجود مياوريم" .
۱۱ سپتامبر و نقش آن در توازن قوا...
اما در همين اثنا ناگهان فاجعه برجهاي تجارت جهاني در آمريكا رخ ميدهد تا فايننشنال تايمز در اولين شماره خود پس از 11 سپتامبردر مجموعه مقالاتي يك شبكه مخفي (القاعده)را كه كشتار جمعي مسافران و خدمه هواپيما،كارگران اداري و آتش نشانان را به عنوان تاكتيك مشروعي ميداند با جنبشي معادل سازد كه آشكارا مبارزه عليه سيستم سرمايه داري را با محوريت برابري در زمينه هاي انساني و اقتصادي اعلام كرده است.تنها يك شارلاتان ميتواند درب و داغان كردن نمايندگيهاي مك دونالد به عنوان نماد سرمايه داري امريكائي ويا داغان كردن چند سيستم خود پردازنده مقابل بانكها را با هدايت و برخورد هواپيماهاي مسافرتي به برجهاي تجارت جهاني يكسان شمارد.تنها سلاحي كه در شورشهاي جنبش ضد سرمايه داري به كار رفت در دست نيروهاي سركوب و پليس بود. اين اتفاقات موجب شد تظاهراتي كه در امريكاي شمالي براي (آي، ام، اف)وگردهمائي عمومي سالانه بانك جهاني در واشنگتن در پايان سپتامبر 2001 زمان بندي شده بود لغو شود. به همين اعتبار، واقعه 11 سپتامبر و تروريسم ساختگي آن ضربه بزرگي به مسير پيشرفت جنبش ضدسرمايه داري داشت.
به بهانه مبارزه با تروريسم،سركوب آزاديهاي فردي و مدني تا شنود مكالمات تلفني مردم پيش رفت.اما اين اعمال خشونتها تنها نقطه مركز اين جنبش را به اروپا و امريكاي جنوبي منتقل كرد تا در جولاي 2001 نخستين مرحله ي فرآيند راديكالي شدن از جنوا به ساير نقاط اروپا مخابره شود.حضور سه-چهار برابري تنها فعالين اين عرصه در دومين مجمع اجتماعي جهان در آغاز فوريه 2002 در پورتو الگره نشان داد كه شعارهاي بيش از نيم ميليون تظاهر كننده در 16 مارس 2002 در بارسلون مبني بر بي تاثيري حركاتي همچون 11 سپتامبر بر جنبش ضد سرمايه داري پايگاهي اجتماعي دارد.ريشه هاي اين جنبش را زماني ميتوان دقيق تر يافت كه آگاه ميشويم طيق پژوهش برانكو ميهائيلوويچ از بانك جهاني ،در سال 1998 درآمد يك درصد از ثروتمندترين جمعيت جهان معادل درآمد 57درصد از تهيدست ترين افراد بود.اين در حالي است كه ضريب جيني(كه درجه نابرابري را اندازه ميگيرد)تا 66درصد افزايش يافته است.با اين وصف نميتوان انتظار داشت ميلياردها نفر با توجيهاتي از قبيل مذهب،ناسيوناليسم،تروريسم و...باور كنند كه:" 1=57" است .
آرایش ناتو پس از ۱۱ سپتامبر تعرضی به جبهه انسانیت...
اما ضربه هاي 11 سپتامبر به همين جا ختم نشد.اين فاجعه باعث شد توازن قوا به نفع سرمايه داري جهاني سنگين شود تا جائي كه برخي از مدافعين جنبش ضد سرمايه داري نيز به حمايت از جنگ در افغانستان پرداختند.11 سپتامبر سبب شده بود عده اي به فكر بيفتند كه به فرض حكومت طالبان در افغانستان سرنگون شده باشد ،تكليف آزادي ورفاه مردم افغانستان به ويژه زنان آن سرزمين چه ميشود؟ بهانه براي ادامه و تقويت جنگ در افغانستان سبب شد تا آمريكا در اقدامي از پيش تعيين شده و هدفدار بر نقويت و تحكيم نيروهاي ناتو در افغنستان وساير مناطق مورد نظر تاكيد ورزد. پس از به اجرا درآمدن طرحهاي اوليه پروژه سركوب جنبش ضد سرمايه داري و به مسلخ بردن آزادي هاي مدني و فردي به نام تروريسم،اكنون نياز به پيشروي بي شرمانه نيروهاي ناتو بود. حادثه 11 سپتامبر نقطه عطفي در تاريخ روابط بين الملل محسوب ميشود.. بدون شك اين حادثه بر ناتو نيز بسيار تاثير گذاشته است. تنها يك روز پس از اين حادثه يعني در 12 سپتامبر 2001، موضوع اجراي ماده 5 اساسنامه ناتو در دستور كار قرار گرفت.
اين ماده كه در واقع مهمترين و پايهايترين اساس ناتو است، ميگويد: طرفين موافقند كه حمله مسلحانه عليه يكي از آنها در اروپا يا آمريكاي شمالي بايد حمله به همه تلقي شود. در نتيجه موافقند كه اگر اين حمله رخ داد، آنها براساس حقوق دفاع از خود كه ماده 51 منشور ملل متحد نيز ذكر شده، اقدام كنند و يا از كشور مورد حمله واقع شده با ابزارهاي ضروري از جمله نظامي دفاع كنند.
برخي اعضاي ناتو اعلام كردند كه براي نخستين بار شرايط براي اجراي اين ماده آماده شده و اعضاي ناتو بايد به حمايت از آنها بپردازند. در روزهاي نخست فضايي بسيار احساسي بر ناتو حاكم شده بود اما به تدريج اين فضا فروكش كرد زيرا طرف حمله كننده به آمريكا نامشخص بود. با اين وصف از اين مقطع دوره جديد فعاليت ناتو آغاز شد. دو هفته پس از حادثه 11 سپتامبر ميان مقامات آمريكا و ناتو جلسهاي برگزار شد و در آن مأموريت جديد ناتو مقابله با حملات تروريستي عنوان شد. از اين رو بود كه نيروهاي ناتو براساس قطعنامه شوراي امنيت مسؤوليت حفظ امنيت در كابل را به عهده گرفتند. با حضور ناتو در افغانستان در 16 آوريل 2003 و با استقرار نيروهاي بينالمللي كمك به امنيت افغانستان (ISAF) نهادينه شد، اولين مأموريت ناتو در خارج از منطقه حوزه استحفاظي خود آغاز شد. پس از اين ماجرا، نيروهاي واكنش سريع ناتو تشكيل شد و از نظر ساختار نظامي نيز ناتو در سال 2003
تغييرات زيادي را شاهد بود.
ناتو وانقلاب سوسیالیستی در ایران...
بنابراين ناتو در تعريفي دقيقتر سازماندهي ارتش سرمايه داري متحد در مقابل انسانيت زنده است.آمريكا تلاش دارد با نام مبارزه با تروريسم و دفاع از دموكراسي از طريق ناتو، امپراتوري بلامنازع خود را در دنيای ستم و نابرابري سرمايه تثبيت كند.اعمال فشارهاي اقتصادي ونظامي به كشورهاي اروپائي براي عضويت در ناتو سياستي است هژمونيك براي تسلط برسركوب جنبش ضد سرمايه داري جاري دردنيا.همانطور كه بالاتر اشاره كردم پس از 11 سپتامبر مركزثقل جنبش ضدسرمايه داري به اروپا منتفل شد.آمريكا براي تسلط مشروع نظامي خود به تمام دنيا از طريق ناتو وارد عمل شده است.اجلاس ناتو در بخارست و پذيرفتن طرح سپر موشكي آمريكا كه پيش از اين در سال 2001 رد شده بود نشان از آرايش جديتر و پيشروي بيشتر جبهه سرمايه داري دارد.نفسهاي آخر جمهوري اسلامي از درون و فشارهاي توده اي براي تغيير حاکمیت فضاي ايران را آبستن اتفاقات جديدی ميكند.عدم توانائي سرمايه داري اسلامي در اداره مردمي پيشرو با مطالباتي انساني و همچنين غير قابل كنترل شدن مردم به دنبال موقعيتي تاريخي ميگردد تا كار را به نفع مردم يكسره كند وپرچم يك جمهوري انساني و سوسياليستي را برافرازد.به پرواز درآمدن مجدد لنين وسوسياليسم بر فراز ايران اين نگراني را براي آمريكا وساير همپيمانانش در پيمان ننگين وضد انساني ناتو به وجود ميآورد . هر لحظه از ايران اخبار انقلاب سوسياليستي مخابره ميشود.اخبار آزادي وبرابري،اخبار سوسياليسم يا بربريت ،اخبار اعتصاب و اعتراض.طبیعی است که آمريكا و ناتو نگران هستند.نگرانند که ناگهان در تهران تمامي تئوريهاي آنها يك شبه نقش بر آب شود و حكومت متعفن سرمايه توسط جوانان ،كارگران و زنان ايران برانداخته شود.جمهوري اسلامي هرجه باشد سرمايه داري است و پاسدار بخشي از ارزشهاي تئوريك مجموعه واحدي است كه آمريكا در راس آن قرار دارد.وجود يك جمهوري اسلامي رام ومطيع همانند نسخه اي كه براي افغانستان پيچيده شده است نميتواند در سرخطهايش با آمريكا در تضاد باشد.تنها گزینه ای که امریکا از روز اول با آن مشکل خواهد داشت یک جمهوری سوسیالیستی اصیل بر پایه اراده مستقیم مردم است.من فکر میکنم که آرایش تازه ناتو و گردن نهادن اروپا به طرح آمریکا در رابطه مستقیم با خواست و اراده مردم ایران است.اگر 11سپتامبر موجبات حمايت از جنگ در افغانستان واجراي ماده 5 اساسنامه ناتو را فراهم آورد؛امروز چه عاملی تصويب وموافقت طرح سپرموشكي آمريكا را توجيه ميكند؟ جالب است كه همزمان با نشست بخارست ناتوِ... ناگهان از شناسائي و دستگيري شاخه اي از القاعده در تركيه خبر ميرسد و شادمانه ازتصويب طرح سپر موشکی و نصب تجهیزات آن در ترکیه(نزدیکترین مرزهای ایران) به عنوان دستاورد مطلوب سخن رانده ميشود.برافروختن آتش تشنج هاي قومي ،مذهبي افراطي همچون اسلام در اروپا نيز بهانه اي است براي توجيه وتائيد نيروهائي از جنس ناتو در منطقه خاورميانه.در چند روزاخير شاهد پخش فيلمي از سوي خيرت وايلدرز به نمايندگي جناح راست پارلمان سوئد هستيم كه مستقيما باعث تشنج و نا آرامي اسلام گرايان افراطي در مناطق عملياتي سربازان ناتو شده است.پاپ دي هوپ شفر دبير كل ناتو چندي پس از پخش فيلم ناتو نگراني خود را از پيامدهاي آن در افغانستان اعلام كرد.وي كه هلندي است و با خيرت وايلدرز( سازنده فيلم فتنه)در يك خط سياسي و حزبي قرار دارد با ابراز تاسف از فقدان آزادي و دموكراسي در افغانستان اعلام كرد ،افغانستان به عنوان كانون تروريسم اسلامي مادامي كه دارای آزاديهاي تضمين شده اي نباشد شاهد نيروهاي ناتو خواهد بود.
بنابراين ناتو در تعريفي دقيقتر سازماندهي ارتش سرمايه داري متحد در مقابل انسانيت زنده است.آمريكا تلاش دارد با نام مبارزه با تروريسم و دفاع از دموكراسي از طريق ناتو، امپراتوري بلامنازع خود را در دنيای ستم و نابرابري سرمايه تثبيت كند.اعمال فشارهاي اقتصادي ونظامي به كشورهاي اروپائي براي عضويت در ناتو سياستي است هژمونيك براي تسلط برسركوب جنبش ضد سرمايه داري جاري دردنيا.همانطور كه بالاتر اشاره كردم پس از 11 سپتامبر مركزثقل جنبش ضدسرمايه داري به اروپا منتفل شد.آمريكا براي تسلط مشروع نظامي خود به تمام دنيا از طريق ناتو وارد عمل شده است.اجلاس ناتو در بخارست و پذيرفتن طرح سپر موشكي آمريكا كه پيش از اين در سال 2001 رد شده بود نشان از آرايش جديتر و پيشروي بيشتر جبهه سرمايه داري دارد.نفسهاي آخر جمهوري اسلامي از درون و فشارهاي توده اي براي تغيير حاکمیت فضاي ايران را آبستن اتفاقات جديدی ميكند.عدم توانائي سرمايه داري اسلامي در اداره مردمي پيشرو با مطالباتي انساني و همچنين غير قابل كنترل شدن مردم به دنبال موقعيتي تاريخي ميگردد تا كار را به نفع مردم يكسره كند وپرچم يك جمهوري انساني و سوسياليستي را برافرازد.به پرواز درآمدن مجدد لنين وسوسياليسم بر فراز ايران اين نگراني را براي آمريكا وساير همپيمانانش در پيمان ننگين وضد انساني ناتو به وجود ميآورد . هر لحظه از ايران اخبار انقلاب سوسياليستي مخابره ميشود.اخبار آزادي وبرابري،اخبار سوسياليسم يا بربريت ،اخبار اعتصاب و اعتراض.طبیعی است که آمريكا و ناتو نگران هستند.نگرانند که ناگهان در تهران تمامي تئوريهاي آنها يك شبه نقش بر آب شود و حكومت متعفن سرمايه توسط جوانان ،كارگران و زنان ايران برانداخته شود.جمهوري اسلامي هرجه باشد سرمايه داري است و پاسدار بخشي از ارزشهاي تئوريك مجموعه واحدي است كه آمريكا در راس آن قرار دارد.وجود يك جمهوري اسلامي رام ومطيع همانند نسخه اي كه براي افغانستان پيچيده شده است نميتواند در سرخطهايش با آمريكا در تضاد باشد.تنها گزینه ای که امریکا از روز اول با آن مشکل خواهد داشت یک جمهوری سوسیالیستی اصیل بر پایه اراده مستقیم مردم است.من فکر میکنم که آرایش تازه ناتو و گردن نهادن اروپا به طرح آمریکا در رابطه مستقیم با خواست و اراده مردم ایران است.اگر 11سپتامبر موجبات حمايت از جنگ در افغانستان واجراي ماده 5 اساسنامه ناتو را فراهم آورد؛امروز چه عاملی تصويب وموافقت طرح سپرموشكي آمريكا را توجيه ميكند؟ جالب است كه همزمان با نشست بخارست ناتوِ... ناگهان از شناسائي و دستگيري شاخه اي از القاعده در تركيه خبر ميرسد و شادمانه ازتصويب طرح سپر موشکی و نصب تجهیزات آن در ترکیه(نزدیکترین مرزهای ایران) به عنوان دستاورد مطلوب سخن رانده ميشود.برافروختن آتش تشنج هاي قومي ،مذهبي افراطي همچون اسلام در اروپا نيز بهانه اي است براي توجيه وتائيد نيروهائي از جنس ناتو در منطقه خاورميانه.در چند روزاخير شاهد پخش فيلمي از سوي خيرت وايلدرز به نمايندگي جناح راست پارلمان سوئد هستيم كه مستقيما باعث تشنج و نا آرامي اسلام گرايان افراطي در مناطق عملياتي سربازان ناتو شده است.پاپ دي هوپ شفر دبير كل ناتو چندي پس از پخش فيلم ناتو نگراني خود را از پيامدهاي آن در افغانستان اعلام كرد.وي كه هلندي است و با خيرت وايلدرز( سازنده فيلم فتنه)در يك خط سياسي و حزبي قرار دارد با ابراز تاسف از فقدان آزادي و دموكراسي در افغانستان اعلام كرد ،افغانستان به عنوان كانون تروريسم اسلامي مادامي كه دارای آزاديهاي تضمين شده اي نباشد شاهد نيروهاي ناتو خواهد بود.
سپر ضد موشکی...
روسیه:[S-400 Triumf]
سامانه چند منظوره دفاعي اس - 400در ارتش روسيه طراحي و ساخته شده است.به گفته متخصصان نظامي هر سامانه چندمنظوره دفاعي اس - 400 که بتازگي در ارتش روسيه طراحي و ساخته شده است ميتواند در زمان واحد دوازده هدف پرنده را تا ارتفاع 400 کيلومتري بالاي جو کره زمين شناسايي و نابود کند. با اين سامانه دفاعي موشکي ميتوان موشکهاي راهبردي قاره پيما، ماهوارههاي نظامي جاسوسي و جنگ افزارهاي فضايي را در خارج از جو کره زمين هدف قرار داد و نابود کرد. ارتش روسيه پيش از اينبه مدت 18 سال براي مقابله با تهديدهاي هوايي از سامانه پيشرفته "اس – 300" استفاده ميکرد. متخصصان نظامي روسيه ميگويند در ده سال آينده در هيچ کشوري براي سامانه دفاع موشکي اس - 400 رقيبي پيدا نخواهد شد و اين سلاح فوق سري ارتش روسيه ميتواند جوابگوي تهديدهاي جديد امريکا عليه کرملين در اروپاي شرقي و جهان باشد.در همين حال به نوشته نووستي "مجموعه پدافند موشکی اس - 400 ، تنها دارای یک نقص است، مغز الکترونیک آن قدیمی شده است و از سایر جوانب، برتر از موشك پاتریوت آمریکایی است.
آمریکا:
سپر موشکی آمريكا يك طرح نظامي است كه قرار است در اروپای شرقی مستقر شود و سیستمی را کامل كند که در حال حاضر در آمريكا، گرینلند و بریتانیا مستقر است.در واقع کاخ سفید اعلام کرده است كه قصد دارد سیستم رهگیر موشک در لهستان و تاسیسات راداری در جمهوری چک مستقر كند.روسيه كه خود يك سامانه چند منظوره دفاعي اس - 400 دارد مخالف طرح سپر موشکی آمريكا است. ناظران سياسي ميگويند اصرار بر اجراي طرح سپر موشکی آمريكا ممكن است دو کشور روسيه و آمريكا را به سوي جنگ سرد دوم بكشاند.بيبيسي در باره اين طرح اعلام كرده است كه 10 رهگیر در منطقهای به بزرگی یک زمین فوتبال در لهستان مستقر خواهند شد و اهداف را در ارتفاع بسیار بالا و از طریق فقط "برخورد صرف" منفجر خواهند کرد.قطعات یک سیستم راداری هم که پیش از این در اقیانوس آرام جنوبی مستقر بود، پیاده شده تا به جمهوری چک انتقال یابد. رهگیرها و رادار احتمالا به یک رادار هشدار دهنده در منطقه قفقاز مرتبط خواهند شد.سیستم سپر موشکی آمریکا برای مقابله با موشک های بالستیک یا قاره پیمایی طراحی شده که بیش از ۵هزار کیلومتر (۳۱۰۰ مایل) برد دارند. تاسیسات زمینی این سیستم فعلا شامل ۸ رهگیر در آلاسکا و ۲ عدد دیگر در کالیفرنیا است.در خارج از خاک آمریکا هم پایگاه های راداری در "فلائینگ دیلز" بریتانیا و تولی در گرینلند – قلمرو کشور دانمارک – واقع شده اند.مقامات رسمی هزینه نهایی استقرار این تاسیسات در خاک اروپا را بین یک میلیارد و 600 میلیون تا 2 میلیارد و 500 میلیون دلار تخمین می زنند.قرار است اولین گروه از رهگیرها سال ۲۰۱۱ قابل استفاده شود. واشنگتن امیدوار است در سال ۲۰۱۳ سیستم به صورت کامل شروع به کار کند.سپر آمریکایی از تمامی همپیمانان آمريكا در اروپا محافظت نمی کند و بخشهای بزرگی از بلغارستان، یونان، رومانی و ترکیه را بیدفاع باقی می گذارد.به همین خاطر ناتو هم تحقیق بر روی توسعه سپر موشکی مخصوص به خود را آغاز کرده تا شکاف های سیستم آمریکایی را بپوشاند. مقامات بریتانیا نیز گفتهاند احتمالا ایستگاههای رهیاب موشک در خاک خود تاسیس خواهند کرد
1 comment:
Plus d'astuces Dolabuy YSL Visitez votre URL Source sa réponse dolabuy gucci
Post a Comment