Wednesday, August 27, 2008

مصاحبه با خبرگزاری ایران خبر...اینا

باسلام . وبا تشكر از اينكه وقتتان را در اختيار ما گذاشتيد ميخواستيم به عنوان اولين سوال از شما بپرسيم كه
آيا جنبش دانشجويي براي شروع سال تحصيلي طرح مشخص اعتراضي بر عليه همه اعمال حكومت در روزهاي تعطيل ندارد؟
همانطور که در سالهای گذشته نیز شاهد بوده ایم جنبش دانشجوئی در ابتدای سال تحصیلی تحرک و واکنش چشمگیری نسبت به
وضعیت موجود نشان داده است؛امسال هم با یورش همه جانبه رژیم به مردم مسلما دانشگاه فضای اعتراض شدید به سیاستهای حاکمیت خواهد بود. امسال با توجه به موج وسیعتر اعدام ها،سرکوب،زندان،فقر،نا برابری ، فساد حکومتی و... مسلما به برنامه ای رادیکال و واقعی نیاز داریم که فعالان و بدنه جنبش دانشجوئی باید با هوشیاری و اتحاد آن را طرح و تامین کنند.رسالت جنبش دانشجوئی از ابتدای شکل گیری و مبارزه هم بر پایه نقد سیاستهای حاکمیت در تمامی زمینه ها بوده و هست بر همین اساس مبارزه در روزهای ابتدائی مبارزه ای همه جانبه در همه زمینه ها خواهد بود؛صدور حکم شلاق و زندان برای کارگران شرکت کننده در مراسم روز جهانی کارگر،نا امنی و تجاوز به حریم خصوصی جوانان و زنان در کوچه و خیابان به نام امنیت اجتماعی،ایجاد فضای رعب و وحشت به واسطه اعدام با نام برخورد با اراذل و اوباش،عدم پرداخت دستمزدها و اخراج هر روزه کارگران و زحمتکشان،زندانی کردن مخالفان و اعدام فعالین سیاسی پدیده های فراگیر و ضد انسانی رژیم برای بقا است که واکنش هر انسان آزادی خواهی رابه همراه دارد.جنبش دانشجوئی خود را برای پیشروی از همان روز اول آماده کرده است و همین موجبات ترس جمهوری اسلامی را فراهم اورده تا دست به بازداشت وسیع دانشجویان در روزهای تعطیل بزند،اخراج و برخوردوسیع با اساتید برجسته نیز میتواند انگیزه های
مضاعف اعتراض باشند.
آزادكردن يكسري از دانشجويان و دستگيري دانشجويان ديگر كه همگي بدون توجيه و دلايل سياسي ويا قضايي است چه هدفي را دنبال ميكند؟
برخوردهای اخیر اگر از بعد قضائی و در چهارچوب تعاریف جرائم توجیهی نداشته باشد اما برای حاکمیت دلایل زیادی دارد.جمهوری اسلامی احساس خطر میکند و با تمامی توانش به برخورد با معترضین میپردازد. دانشجویان پلی تکنیک پس از تحمل 15 ماه حبس به صورت مشروط آزاد شده اند ؛ضرورت در بند بودن این دانشجویان فاجعه حضور احمدی نژاد در پلی تکنیک و تسویه حساب با فعالین این دانشگاه بود که با سناریوی نشریات به مرحله اجرا درآمد.بیش از این نمیشد این دانشجویان را در بند نگه داشت چرا که حکم آزادی اینان از آذر ماه سال گذشته به بهانه های مختلف به تعویق انداخته شده بود.اما جنبش دانشجوئی درست در روزهای پس از یورش نیروهای سرکوب در روز دانشجو پیروزهای چشمگیری کسب کرد.اعتراض در دانشگاه سهند تبریز ،فاجعه دانشگاه زنجان و تحصن با شکوه دانشجویان تربیت معلم باعث خشم مسئولین وزارت علوم و سازمانهای سرکوب واطلاعاتی موازی آن شده است.توازن قوا قدم به قدم به پیش میرود ،بر همین اساس وزارت علوم با وحشت از اتحاد و همبستگی دانشجویان و در ایام تعطیلی دانشگاهها اقدام به برخورد شخصی و انفرادی کرده و دانشجویان را تک تک به زندان و دادگاه احضار میکند.حاکمیت با تمام اعوان و انثارش قبلا هم همین قصد را داشت که با تحصن و اتحاد مثال زدنی دانشجویان تربیت معلم شکست خورد.اما در مجموع بازداشت دانشجویان در این ایام نشانگر ضعف و درماندگی رژیم در مقابل اتحاد و همبستگی آنان است.این فضای بازداشت و زندان که اصطلاحا از جانب دانشجویان به سیاست مشت آهنین شناخته میشود همیشه نتیجه ای معکوس برای کلیت نظام داشته است.
اينكه اخيرا" دولت در تفهيم اتهامات دانشجويي حركات آنها را به نيروهاي برون مرزي واتهامات واهي ربط ميدهد چه دليلي دارد ؟
همانطور که واضح است هرگونه اعتراض و مبارزه برای کسب خواستهای ابتدائی سیاسی،اجتماعی و انسانی در فضای موجود با زندان و شکنجه و اعدام پاسخ داده میشود؛توجیه این عمل مفاهیمی همچون پاسداری از نظام ، تمامیت ارضی و امنیت ملی عنوان میشود.مفاهیمی کلی که میتواند دست جمهوری اسلامی را برای به بند کشیدن مخالفین باز بگذارد.وارد کردن اتهامات واهی و بی پایه جهت اعمال فشار و شکنجه و در نهایت گرفتن اعتراف از ویژگیهای بنیادی نهادهای رژیم بوده و هست.فشار آوردن به فعالین سیاسی برای اعتراف به ارتباط با گروهها و سازمانهای مشخصی برای صدور احکام سنگین زندان و اعدام اوج درماندگی و ناتوانی رژیم برای ایز بین بردن مخالفانش است.این یک جنبه این تعاریف است اما شعور سیاسی بشر متمدن امروز تاب این برخوردها را ندارد.در دنیای امروز مبارزه طبقاتی و سیاسی جنبشها را احزاب به پیش میبرند .این تعاریف مختص حاکمیتها و طرز تفکری از جنس متحجر و بسته جمهوری اسلامی وطالبان است،چرا که دنیای مجازی و بدون مرز ارتباطات امروز به سرعت به پیش میرود و هر انسانی حق دارد با هر نهاد،گروه و یا حزب سیاسی در ارتباط بوده ،طرفدار و یا مخالف سیاستهای آن باشد حال چه این تشکل،سازمان و یا حزب در داخل ایران باشد چه در خارج. جمهوری اسلامی توانائی مقابله با مخالفین سیاسی را ندارد تاریخ خونین دهه های60 و 70 ( که این روزها سالگرد آن را پشت سر گذاشتیم) ،ضرورت تجمع نیروهای رادیکال سیاسی را در خارج از کشور توجیه میکند
.
اينكه يكسري از فعالين دانشجويي شروع به انتخابات شوراهاي خود كرده اند موجب خشم دولت شده است آيا اين انتخابات هدف
مشخصي را دنبال ميكند ؟
شوراها شکل مترقی سازمان یابی اجتماعی برای کسب مطالبات و دخالت اکثری در اتفاقات و رخدادهای سیاسی و اجتماعی است.در فضائی که پایه ای ترین حقوق انسانی مانند حق تشکل،اعتراض و اعتصاب به رسمیت شناخته نمیشود ،جنبشها به خودی خود اقدام به چنین نهادهائی میکنند. شاهد هستیم که در سالهای اخیر برپائی مجامع امور صنفی در کارخانه ها و محافل کارگری،ایجاد تشکل و شوراهای دانشجوئی و زنان نمونه های بارز واکنش مردم به تعرض حاکمیت بوده است.هدف برپائی این شوراها و انتخابات منظم آن از طرف دانشجویان کسب مطالبات و پیش بردن امور سیاسی و صنفیشان است.مسلما رژیم از اتحاد دانشجویان برای کسب مطالباتشان ترس دارد.شوراها این قدرت را دارند که اعتراضات و مبارزات را به اتحاد و پیروزی بکشانند.
نظر شما در مورد تعويض اساتيد و روساي دانشگاه ها و بازنشسته كردن بي دليل و زودرس خيلي از استادان از طرف حكومت به چه دليل است ؟
بازنشسته کردن اجباری اساتید دانشگاهها از طرف رژیم با دلایلی همچون عدم آشنائی اساتید با اینترنت ،پائین بودن سطح علمی و قدیمی بودن محتوای تدریس و همچنین بالا بودن سن ایشان اعمال شده است اما در عمل بسیاری از این اساتید هنوز به سن 60 سال هم نرسیده اند . سن بازنشستگی اساتید در بخشنامه وزارت علوم 70 سال است در حالیکه اشخاصی همچون آیت الله عمید زنجانی 71 ساله در حال تدریس در دانشگاه تهران هستند.اعتراض نهادهای علمی و تحقیقاتی دانشجوئی نیز به این اقدام وزارت علوم نشان از بی پایه بودن ادعاهی فوق دارد.دولت نهم و احمدی نژاد اصطلاحا برای یک دست کردن حاکمیت به میدان آمده و قصد دارند با تسویه نیروهای مخالف و معترض زمان بخرند که در عمل شکست خورده اند و شاهد هزار دست شدن در حاکمیت هستیم.سابق بر این اشخاصی همچون حجاریان،آغاجری و کدیور با این سیاست اخراج شده بودند .اما این بار قضیه متفاوت است؛این بار اساتید برجسته و خوشنامی از دانشگاه اخراج شده اند که همگی اساتید ممتاز بوده و از سطح علمی و محبوبیت بالائی در دانشگاه برخوردار هستند. در تاریخ دانشگاهی ایران این سومین باری است که اساتید با این حجم و وضعیت اخراج میشوند .اولین بار که رژیم پهلوی در "حکم ملوکانه" در سال 1327 تعدادی از اساتید برجسته ایران را به خاطر امضای نامه ای علیه کنسرسیوم نفت اخراج کرد و سپس جمهوری اسلامی در انقلاب فرهنگی دهه 60 تعداد زیادی را اخراج و تسویه کرده بود.وضعیت نا به سامان حاکمیت رژیم را مجبور به تکرار تاریخ شکست خوردگان کرده است.
آيا اين امر زمينه چيني ادامه كودتاي فرهنگي را كه از سال پيش طراحي كرده بود را دربرنميگيرد؟
وزارت علوم با تمامی توان و نیروهای سرکوبگر رژیم از ابتدای سر کار آمدن جمهوری اسلامی با نامهای انقلاب فرهنگی،کودتای فرهنگی و ...به سرکوب دانشگاه و جنبش دانشجوئی پرداخته است.اما اعتراضات وسیع دانشجوئی و مطالبات رادیکال و قدرتمند ان در سالهای اخیر موجب شده که وزارت علوم با تمام نیروهای سرکوبگری که در اختیار دارد به جنگ دانشجویان برود.اخراج اساتید،ستاره دار کردن و اخراج دانشجویان در مقاطع مختلف تحصیلی،دفن کشته شدگان جنگ با عراق در دانشگاهها،نصب گیتهای الکترونیکی و نرده ای بلندتر از حد معمول در اطراف دانشگاه تهران در روزهای اخیر،حضور نیروهای مسلح به نام بسیج و سپاه دانشجوئی و ....همگی از اقداماتی است که وزیر علوم آن را اسلامی کردن دانشگاهها میخواند
به نظر شما اعتراضات دانشجوئی در ابتدای سال تحصیلی حول چه محورهائی است؟
وآیا موج وسیع بازداشت و وثیقه و زندان میتواند جلوی اعتراضات را بگیرد؟ راه حل شما چیست؟
موضوعات متنوع و بسیاری در جریان است.این روزها لایحه خانواده یا بهتر است بگوئیم لایحه بردگی زنان روی میز کار مجلس است.گرانی و تورم بی سابقه ای در جریان است.قطعی برق و بنزین وسایر مایحتاج زندگی بیداد میکند.موج وسیع اعدام و شکنجه و سنگسار به راه افتاده و ارتجاع موجود افسار گسیخته به جان مردم افتاده است.طبعات این مشکلات در دانشگاهها بازتاب گسترده ای خواهد داشت.کما اینکه هنوز به فصل سرما و تحصیل نرسیده ایم دو وزارتخانه نیرو و آموزش و پرورش اعلام کرده اند با کسری بیش از حد بودجه روبرو هستند.بی حقوقی کارگران و لشگرکشی نیروهای انتظامی به حریم خصوصی و حرمت انسانی مردم در کوچه و خیابان نیز مطمئنا پاسخ خواهد گرفت. اتهام زدن،بازداشت و تحت فشار گذاشتن دانشجویان به واسطه وثیقه همگی فشارهائی است که به فعالین وارد میشود ،در حالی که جنبش اعتراضی دانشگاه محدود به عده ای روشنفکر نیست که حول خواسته ای گرد آمده باشند و دنبال پیروان خود بگردند.ریشه این اعتراضات اجتماعی است و بدنه جنبش دانشجوئی را به همراه دارد.برخورد انفرادی با دانشجویان تنها خشم و انزجار سایر دانشجویان را به همراه دارد به علاوه اینکه دانشجویان بازداشت شده با تجربه زندان و بازجوئی تبدیل به رهبران اماده و راسخ تری میشوند.در هر صورت نظام کنونی با دستان خودش گور کنانش را به وجود میآورد.در چنین فضائی ایجاد کمیته ها و شوراها بسیار حائز اهمیت و حیاتی است.باید رابطه مستقیم و مستمری بین آگاهان و توده مردم وجود داشته باشد.بالا بردن سطح اگاهی سیاسی و شعور مبارزاتی امر امروز است.پیوند هر چه وسیعتر و توده ای تر جنبش دانشجوئی با توده زحمت کش مردم باید هسته ها و تشکلهای گسترده ای ایجاد کند.
آياقائله دانشگاه زنجان ازطرف دانشجويان پيگيري خواهد شد واگر نه اين به مفهوم عقب نشيني نخواهد بود؟
اتفاقاتی که در دانشگاه زنجان اتفاق افتادمختص و منحصر به این دانشگاه نبوده و نیست.این مشکلات سراسری است و باید سراسری پاسخ بگیرد.در این که این اتفاقات پیگیری میشود یا خیر بستگی به نیروهای واقعا موجود دردانشگاه و فضای پیش روی انان دارد.تصوراینکه دانشجویان در مقابل چنین اتفاقاتی ساکت مینشیدند دور از انتظار است.چنین رسوائی اگر در یکی از کشورهای غربی اتفاق میافتاد شخص خاطی از زندگی ساقط میشد در حالی که میبینیم وزارت علوم و نهادهای دیگر با تمام توان در حال جمع کردن این اتفاق هستند.واقعه دانشگاه زنجان،افتضاح سردار زارعی و... در کنار یورش نیروهای انتظامی به زنان و جوانان در کوچه و خیابان با عناوینی همچون امنیت اجتماعی و مقابله با اراذل و اوباش تنقضات شدیدی را برای مردم به وجود میاورد که مطمئنا تبعات انرا خواهیم دید.این واقعه محک مناسبی برای این قضاوت نیست که با عدم پیگیری این قضیه از سوی دانشجویان ان را شکستی برای جنبش دانشجوئی تلقی کرد.چنانچه فشار و خفقانی برای دانشجویان وجود نداشت مسلما این واقعه بسیار شدیدتر و وسیعتر پیگیری میشد .اگر این واقعه پیگیری هم نشود فشار رسانه ای و خبرها به شدتی است که رژیم دست پاچه و به شیوه کیهان و شریعتمداری کل قضیه را به توطئه بیگانگان ارتباط میدهد وبا دروغگوئی و بی عدالتی به شدت اندک جایگاه خود را در عرصه های مختلف از دست میدهد.در هر دو صورت بازنده این میدان وزارت علوم ،دستگاه قضائی و مجموعه حاکمیت است؛آزاد شدن مددی و عوض شدن جای شاکی و متشاکی در این پرونده سند کثیفی است از وضعیت قضائی و دانشگاهی جمهوری اسلامی.
آيا جنبش دانشجويي حيطه فعاليت هاي خودرا مثل هميشه به مشكلات اجتماعي گسترش نخواهد داد؟ وبه سركوب واعدامهاي گسترده و مشكلات عديده وبحرانهاي اقتصادي اعتراضي نخواهد كرد ؟ چون اين كمبود خيلي در صحنه سياسي احساس ميشود.
حتما چنین خواهد بود.در بالا هم کامل اشاره کردم که خواستهاو مطالبات دانشجوئی محصول اتفاقات و پدیده های روز مره ای است که در گوشه و کنار اتفاق میافتد.خوشبختانه ما در ایران جنبشهای پیشرو و انسانی زیادی در بخشهای مختلف داریم که خود را مسئولانه درگیر میکنند . یک سر تمامی این جنبشها در دانشگاه است.جنبش سکولاریستی،برابری طلبی و ازادیخواهی امروز در گوشه و کنار ایران در حال فعالیت و مبارزه است.جنبش علیه اعدام و سنگسار به عنوان قتل عمد دولتی،جنبش برابری طلبی زنان در مقابل حکومت آپارتاید جنسی ،جنبش کارگری ،جنبش کودکان و ...همگی نشان از زنده بودن،فهم بالا و امید به آینده ای بهتر دارد
آقاي سعيد ولدبيگي از شما به خاطر شركت در اين مصاحبه بسيار تشكر ميكنيم. آژانس ايران خبر
(INA) .

 
[Valid RSS]