Sunday, October 28, 2007

!تشکل مستقل سراسری دانشجویان ناگزیر از دفتر تحکیم عبور میکند

نظم نوین جهانی و لایه چینی های طبقاتی آن در بطن خود آبستن اوج گیری اکثریت کارگران به مثابه بردگان مزدی است .تلاش فعالین و مبارزان سوسیالیست برای الغای این توحش دنیای سرمایه و برپائی دنیائی آزاد و برابر که در آن خبری از فقر،گرسنگی،تبعیض و... نباشد همیشگی و خستگی ناپذیر است. مبارزه کارگران برای رفع تبعیض مادامی که ستم طبقاتی سرمایه داری وجود دارد خود رابه طبقات دارا تحمیل میکند. سوسیالیسم به پا خیز برای رفع تبعیض را معلمان فریاد میزنند.سوسیالیسم یا بربریت را دانشجویان میگویند.و کارگران با شعار آزادی،برابری،حکومت کارگری، تابوت قانون کار جمهوری اسلامی را روی دستان خود حمل میکنند .زنان در 8 مارس به عنوان روز رسمی خود در اعتراض به تبعیض و نابرابری به میدان میآیند.همگی اینها نشان از پیشروی چپ و مشخصا وجود یک قطب قوی و توده ای سوسیالیستی دارد.همگی اینها میتواند چشمهای سرمایه داری و گرایشات رفرمیستی جنبش کارگری و نهادهای وابسته به آن همچون دفتر تحکیم وحدت دانشگاه را از حدقه بیرون بیاورد.در این میان نقش جنبش دانشجوئی به عنوان پیشروان آگاهگر و به مثابه حساسترین قشرکارگران در جامعه بسیار ملموس و قابل تامل است.یک پای همه اتفاقات اخیر در ایران در دانشگاه بوده و این نیازمند روشن کردن وضعیت دانشجویان ومبارزه آنها در پیشروی سوسیالیسم در ایران است.قدمت جنبش دانشجوئی به همان سالهای تاسیس دانشگاه تهران و بلکه پیش از آن نیز بر میگردد. در سال 1313 چندی پس از تأسیس دانشگاه تهران و 1315 اعتصابهایی توسط دانشجویان پزشکی و تربیت معلم صورت گرفت. در سال 1316 نیز دانشجویان دانشکده حقوق در اعتراض به هزینه های بیهوده برای آماده ساختن دانشگاه جهت بازدید ولیعهد، در کلاسها حاضر نشدند. آنها شکایت داشتند چرا اکنون که اکثر روستاها، امکانات آموزشی ندارند ولی بیش از 120000 ریال برای خرید ادکلن جهت معطر کردن سالنهای دانشگاه هزینه شده است؟این تحرکات ازاولین جنبشهای اعتراضی دانشجویان بود که در مقابل سرمایه داری شاه وسلطنت قد علم کرد اما در سالهای 29 تا 32 درست در هنگامی که جریانات چپ و کارگری علیرغم غیر فانونی بودنشان میکوشیدند با سازماندهی تشکلهای دموکراتیک و مردمی از جمله انواع اتحادیه هاو سندیکاها ،دیکتاتوری و استعمار حاکم بر کشور را تضعیف کنند،<دکتر مصدق >در هیئت نخست وزیر قسم نامه اش رابرای وفاداری به <نظام سلطنت مشروطه ایران> بر پشت قرآن مینوشت و برای <اعلیحضرت همایونی> ارسال میکرد.اما با توجه به تمامی مشکلات اتحادیه دانشجویی دانشکده های پزشکی و داروسازی و دانشکده های فنی، ادبیات و کشاورزی به اعتبار جنبشهای کارگری جهان در این دوره از تغییر و تحولات جهانی و رشد تشکلهای مستقل توده ای تشکیل شد.در این میان دو گرایش دیگر دانشگاه (اسلامیون و ملیون) به ترتیب با ایجاد انجمن اسلامی و سازمان صنفی دانشجویان دانشگاه تهران خود را سازماندهی کردند.اوج اعتراضات و فعالیت تشکلهای دانشجوی متاثر از فضای این دوره را در 16 آذر 1332 و1 بهمن 1340 میبینیم.عمده فعالیتها و تحرکات این دوره در اعتراض به وضعیت اداره کشور و حاکمیت سرمایه داری و بینش ضد امپریالیستی خلقی در این دوره است. کشمکش ناسیونالیسم،مذهب و فضای رو به رشد مدرنیته با سوسیالیسم و" اعتبار کمونیسم" در این دوره باعث شده بود که محافل دانشجوئی با تمامی خصلتهای تعرضی و مبارزاتی خودشان محفل تظاهر به کمونیسم وعقاید مارکسیستی شوند؛اما این گرایشات که بیشتر متاثر از چین و مائو بود حول محور پوپولیستی خلق و مبارزه برای الغای سرمایه داری بود.پس از قیام 57 ،فضای سرکوب جمهوری اسلامی که از اواخر دهه 50 تا اوایل دهه 70 گریبان فعالین دانشجوئی وکارگری را گرفت، با قتل عام و تصفیه دانشگاهها و محافل کارگری به خیال پایان دادن به طاعونی بود که گریبان سرمایه داری را گرفته بود. کشتار وحشیانه زندانیان سیاسی سال67 و برخوردهای نظام جمهوری اسلامی، از ترس فاحشی خبر میداد که تنها میشد به این شیوه آرامش کرد .آنچه از چند سطر تاریخ در این زمینه بر میآید ماهیت ضد سرمایه داری مبارزات دانشجویان از بدایت امر بوده است، قصد مصادره مبارزات دانشجوئی به نام چپ را ندارم اما برخی از دوستان تحکیمی در قامت گادفادرهای جنبش دانشجوئی و مبارزات آن از در مالکیت روزهائی همچون 16 آذر سخن پراکنی میکنند که باید به آنها بگویم لطفا کمی از توهم خارج شوید و بدانید که اگر قرار باشد این روز متعلق به خطی سیاسی باشد ،آن چپ و مشخصا دانشجویان کمونیست دانشگاه است. پس از خزیدن اصلاحات در میان جنبش دانشجوئی و شکست مفتضحانه دوم خرداد و هو شدن خاتمی در دانشگاهها ،دیگر بار تلاش جمهوری اسلامی برای مهار سرکشیهای جوانان پرشور انقلابی شکست خورد، اما نقطه قابل تامل در این زمینه رشد تصاعدی جنبش سرنگونی بود که هر چند در ابتدای امر با فضای دو خرداد و با رنگ و لعاب اصلاحات به میدان آمد ، اما هرچه پیش رفتیم این جنبش و این بستر رادیکال تر و قوی تر به سمت سوسیالیسم کشیده شد به شکلی که امروز ادبیات مارکسیستی به عنوان پس زمینه نوشته های اعتراضی و تحلیلی دیده میشود.راست ،دو خرداد و تحکیم با تمام شعارها و راهکارهای خودش به حاشیه رانده شده و جنبش سرنگونی به شدت تحت تاثیر چپ رادیکال کارگری است .دانشجویان خود به عنوان بخش آگاهتر طبقه کاگران همیشه به عنوان یک پای اعتراضات در صحنه بوده اندو تاثیربه سزائی در پیشروی و آگاهی جمعی مردم برای خلق آفرینش های جمعی در قالب اعتصاب،اعتراض،تحصن و...داشته اند.پس از طی مراحل گذار در سالهای اخیر و بی آبرو شدن بیش از پیش راست ،جوانان و دانشجویان آلترناتیو سوسیالیستی را در مقابل جبهه بربریت، در اوج سرکوب و خفقان در تهران و در قلب دانشگاه طلب میکنند. تغییر دیدگاهی چپ و کمونیسم در دانشگاه از خرقه خلقی و مذهبی و جایگزین شدن سوسیالیسم علمی و مارکسیسم انقلابی موجب شده است که سوسیالیم و مقولات مرتبط آن از پیله ایثار و جانفشانی سکتاریستی وآوانتوریستی خارج شده و هرچه بیشتر در میان مردم جای خود را باز کند.میبینیم که به راحتی مردم از طبقه کارگر و سرمایه دار سخن میگویند،نقد میکنندو به دنبال پائین کشیدن مفت خوران جامعه طبقاتی هستند و آنها را در هر پوششی دشمن درجه اول و اصلی خود میدانند.در این میان نقش دانشجویان ،آگاهگران و روشنفکران در هدایت این سیل خروشان در کانالهای رادیکال کارگری در راستای تقویت و انسجام برای وصول پیروزی نهائی بسیار حساس و تعیین کننده است. اما پس از شکل گیری اعتراضات و اعتصابهای کارگری ،دانشجوئی و زنان در مراسمهای مختلف و بالا بردن پلاکاردهای چپ و سوسیالیستی که همگی برخواسته از اردوگاه چپ جامعه بود،راست در همه اشکال خودش فریاد زد که اینها فرصت طلبی است،نشان دادن پرچم جلوی دوربین و رسانه هاست،ادعائی که امروز هم توسط نهادهائی همچون تحکیم وحدت تکرار میشود.عزیزانی که اعتراض سیاسی را در نامه نوشتن به احمدی نژاد و برگزاری مراسم دعای توسل در مسجد دانشگاه میدانند فارغ از این درک پایه ای هستند که امروز خواسته اکثریت مردم ایران و دنیا بر پایه سکولاریسم است.همگی اینها ماهیت دموکراسی خواهی و عمق مطالبات تحکیم را نشان میدهد.قبلا بسیاری این آیه های تحکیم را پرستیده بودند ودر تب الاهواز و هخا و آذربایجان میسوختند و هذیانهای راست به نام چپ تلاوت میکردند.اما خود تحکیم که ویرانه های دو خرداد را در آستین داشت ، از این فضا دور شده و از شبح لنین در فضای جامعه سخن گفت و ساعت 7 صبح با همه دارائی 6 نفره اش جلوی پلی تکنیک بست نشست تا هم به فضای پلیسی 18 تیر کمک کند و هم از ترس اینکه چپ مجددا با برگزاری اعتراض خود و برافراشتن پرچمها و مطالباتش خبر ساز این روز باشد ،خود را در دام آوانتوریسم بی فایده ای انداخت که تنها نتیجه اش میتوانست روی خبر آمدن تحکیم باشد .چنین حرکتهائی اپورتنیستی از خصلتهای تحکیم است که برای نجات موقعیت به خطر افتاده اش دست به چنین فعالیتهائی میزند.جنبش چپ و سوسیالیستی تنها در داشگاه دنبال نمیشود بلکه بستر اصلی آن در کارخانه ها و در میان توده های مردم است.از این رو اینگونه موضع گیریهای نهادهای معلوم الحالی همچون تحکیم تنها ضعف سران آن و به طبع سران رژیم را از درک وضعیت موجود نشان میدهد .ضدیت تحکیم با چپها تلاشی شبیه لجن پراکنیهای افرادی همچون فخرآور ،سازگارا ،افشاری ،محمدی و... در ورژن داخلی است.هرچه پیش میرویم فضا پلاریزه تر میشود و دو قطبی جامعه پررنگ تر میشود.این با ر حضور چپ در تریبون آزاد پلی تکنیک و بر افراشتن شعارها ومطالبات سرخ ،فضا را برای تحکیم و راست غیر قابل تحمل کرده و موجبات حمله به چپ را برای ایشان فراهم آورده است. برگزاری این تریبون توسط دو طیف دانشجویان سوسیالیست پلی تکنیک و انجمن اسلامی پلی تکنیک بود که آقایا ن تحکیم در تلاشند آن را به نام خود مصادره کرده و در یک نمایش تبلیغاتی از فضای اعتراضی پلی تکنیک به نفع خود سوء استفاده کنند .جالب است که تحکیم در تلاش است که با فرا فکنی نیت خود را به چپ دانشگاه بچسباند و ادعای خوش نیتی کند، امری که کاملا از موضع گیری و نقد یا بهتر بگویم (کوبیدن چپ )بر میآید.چپ در آن تجمع هم پایگاه داشت ،در 30 مهر بیانیه دانشجویان سوسیالیست پلی تکنیک،جمعی از دانشجویان چپ و دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب خوانده شد که مورد استقبال حاظرین در تجمع قرار گرفت.امر دیگری که جالب توجه است و تحکیم در توهم آن و با علم به عمق این بد فهمی همچنان بر ان پا فشاری میکند انتخابی بودن اعضای انجمن اسلامی است که با اکثریت آراء ،به اصطلاح اعتراضات و خواسته های دانشجویان را نمایندگی میکنند.اما این امر بر تمامی دانشجوان روشن است که انتخابات انجمن اسلامی پلی تکنیک امری با برنامه قبلی و با رایزنی ها و لابی های فراوانی توسط رتبه داران تحکیم صورت میگیرد.از این رو از دست دادن پایگاهی به نام پلی تکنیک برای تحکیم بسیار حیاتی و غیر قابل باور است و در تلاش است با ایجاد فضاهای آوانتوریستی وغیر رادیکال و کاملا همسو با رسانه هائی همچون صدای آمریکا و بی بی سی در کنار دوستان انحصار طلبشان چپ را به آتش بکشند.اما کمونیستها در مقابل همه انگ ها وآزارها در صف اول مبارزه برای آزادی و برابری ماندند و امروز به جائی رسیده اند که نهادهای راست، چه اصولگرایان و چه دو خردادیها از شبح لنین و چه گوارائیسم میهراسند. جامعه به پیش میرود و مطالباتش را میخواهد .این جنبش از پائین تقویت میشود ،از دل توده های زحمت و کار بر آمده و حمایت میشود و برای وصول موفقیت در برقراری آینده ای روشن و انسانی ناگزیر از راست و تحکیم و امثالهم عبور میکند.این مطالبات و خواسته ها که در دانشگاهها ،در کارخانه ها در اعتراضات زنان ودر میان مدافعین حقوق کودک میبینیم، از آن جبهه سومی است که دارد فریاد میزند.اما در این میان پاسیفیسم نیز در باتلاق خود دست و پا میزند.ابراز اینکه تعدادی از دانشجویان مهربان و خوش قلب که تنها دغدغه آنها آزادی همکلاسیهایشان است و آمده اند تا در نهایت حسن نیت برگزار کنندگان تجمع به احمدی نژاد و شاهرودی نامه بنویسند جزو این دسته هستند.اما اصلاح طلبان که درآستانه انتخابات برای مقابله با اصولگرایان به یک نمایش تبلیغاتی نیاز داشتند مثل همیشه از بستر تحکیم استفاده کردند و این نقش را به انجمن اسلامی پلی تکنیک دادند. در این میان تلاش دو خردادی های شکست خورده برای اصلاح طلب نشان دادن مردم در رسانه های داخلی و خارجی با شوک سرخ فعالین چپ راه به جائی نبرد.این جریانات زمانی رخ داد که راست و شکست طلبان با تمام توان 16 آذر ووقایع آن را اتفاقی و بدون سازماندهی و پایگاه میخواندند. جنبش سوسیالیستی در داخل و خارج ایران تحت تاثیر استیلای کاپیتالیسم و با سازمانیابی خودش در این شرایط افق متفاوتی را پیش رو دارد و آلترناتیو متفاوتی را طلب میکند. دانشجویان چپ دانشگاههای ایران نیز، متاثر از جنبش ضد سرمایه داری در سراسر دنیا و افول نظم نوین جهانی ،به سوی سازماندهی و تشکل های مستقل خود پیش میروند،امروز در آستانه ایجاد یک تشکل مستقل سراسری دانشجوئی وبرپائی مجامع عمومی هستیم.آنچه واضح و روشن است چرخیدن جامعه در مجموع به چپ و یکدست شدن مطالبات مردم در اعتصابها و اعتراضات مردمی است. آنچه از رفتار تحکیم و برخوردهایش برمیآید ،خداحافظی با قلب تپنده جنبش رادیکال دانشجوئی برای برقراری جامعه ای آزاد وبرابر در اعتراضات دانشجوئی است.از این رو به تمامی نیروهای راست و دفتر تحکیم نیز باید بگویم نقشی که به شما داده شده راهی است که قبلا دوستان سوسیال-دموکرات پیموده اند .خوش خدمتی در این راه کوبیدن آخرین میخها بر تابوت جریان لیبرال و راست دانشگاه است.با چنین تواصیفی تحکیم نه تنها نمیتواند نماینده جنبش رادیکال و آزادیخواه دانشگاه باشد، بلکه کاملا نهادی در راستای قوانین نا برابر وضد انسانی راست در همه اشکالش است.بنا براین به همه دوستان راست وتحکیمی اعلام میکنیم 16 آذر جائی برای ابراز شعارهائی همچون رفراندوم،دموکراسی پارلمانی و سرودهای فاشیستی همچون ای ایران نیست...

Wednesday, October 24, 2007

احمدی نژاد با چه اجازه ای به دانشگاه تهران می آید؟

بالاخره بعد از کشمکشهای تبلیغاتی احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا و سپس نشست سازمان ملل سخن گفت.سران آمریکائی با ترتیب دادن برنامه دانشگاه کلمبیا قصد داشتند جنایات جمهوری اسلامی را پیش از سخنرانی احمدی نژاد در سازمان ملل به جهانیان یادآورشوند،در همین راستا و در زمانی که احمدی نژاد جهانیان را به آغوش اسلام دعوت میکرد مجلس نمایندگان آمریکا لایحه تروریستی خواندن سپاه را با اکثریت قاطع آرا از نظر گذراند تا در عین اعمال سیاستهائی برای تحریمهای بیشتر علیه ایران زمینه را نیز برای گسترش تنفر وانزجار جامعه جهانی از جمهوری اسلامی ایجاد کند .آنها قصد داشتند تا با اشاره به جنایتهای جمهوری اسلامی در زمینه اعدامها و موضوعاتی همچون دستیابی به انرژی هسته ای و هولوکاست وی رابه چالش بکشند.لی بولینگر در سخنان خود احمدی نژاد را یک دیکتاتور کوچک وستمگر خواند وبا اشاره به نقض حقوق آمریکائی-ایرانی هائی همچون تاجبخش ،عظیما واسفندیاری از وی به شدت انتقاد کرد.بولینگر با حمله به مواضع ضد اسرائیلی جمهوری اسلامی ،نهایت نگرانی خود را از برخورد با اقلیتهای مذهبی در ایران ابراز داشت، و احمدی نژادرا با قوانین حقوق بشر مصوب سرمایه داری مرتجع جهانی محکوم کرد.وی از احمدی نژاد خواست که به مانند آمریکائیها این آزادی را محیا سازد تا وی با دانشجویان ایران صحبت کند.تمامی دغدغه های رئیس دانشگاه کلمبیا متوجه دفاع از سیاستهای جنگ طلبانه آمریکاو گاها فقط "دولت احمدی نژاد" میشد.احمدی نژاد نیز در جواب وی سخنانی مشابه در دفاع از سیاستهای خود وجمهوری اسلامی ارائه داد.احمدی نژاد سخنان بولینگر را بی احترامی به شعور حاظرین خواند و اعلام کرد که جواب سخنان وی را نمیدهد بلکه سخنانی را ارائه میدهد که از قبل آماده کرده بود؛وی در این نمایش میدیائی که توسط سران آمریکائی ترتیب داده شده بود در نقش یک کمدین موجبات تفریح حاظرین را به ارمغان آورد.اظهار اینکه در ایران همجنس باز نداریم اوج شیرین کاریهای دیکتاتور جیبی بود.اما در حاشیه این گفت و گو تعداد زیادی از دانشجویان ایرانی وآمریکائی در یک تریبون آزاد شرکت کرده و به ارائه بحث پرداختند.حاشیه ای که در واقع نکته اصلی و قابل تامل این دیدار بود.در این تریبون دانشجویان وجوانان آمریکائی با انتقاد از سیاستهای جنگ طلبانه و تروریستی هر دوکشور راه حل های خود را ارئه دادند .استفاده ابزاری هر دو طرف این دعوا از فضای دانشگاهها زنگ خطری را برای دو کشور به صدا در میآورد.احمدی نژاد که چندی پیش در پلی تکنیک تجربه تلخی را کسب کرده بود ،این بار در حرکتی مشابه از طرف آمریکائیها در فضای دانشگاه مورد اعتراض و بی مهری جوانان آمریکائی وایرانی قرار گرفت اما طرف دیگر این جنگ نیز از اعتراض جوانان سراسر دنیا و مخصوصا حاظرین در محل در امان نبود. دراین روزمخالفت با سیاستهای جنگ طلبانه و تروریستی دو طرف این دعوا از سوی جوانان و دانشجویان ایران و آمریکا محکوم شد .هر دوکشور از دانشگاه به عنوان تریبون سیاستهای ضد انسانی خود استفاده میکنند که با اعتراضات دانشجویان مواجه میشوداما در این میان مسلما فضای اعتراضی ایران با آمریکا متفاوت خواهد بود. جنبش ضد سرمایه داری در هر دو کشورمنتقد وضعیت موجود است؛اماآنچه کار را برای احمدی نژاد دشوارتر میکند اینکه درایران یک قطب سوسیالیستی قوی در دانشگاه زنگ خطر را در یک قدمی حاکمیت به صدا در آورده است،رو در روی حکومت اعتراض میکند و قدرت سیاسی میخواهد.وقایع اخیر در دانشگاههای ایران همگی از پیشروی این نیروی سوسیالیستی در توازن قوا با رژیم خبر میدهد.تلاش جمهوری اسلامی برای نظامی کردن فظای دانشگاه در جهت تبلیغات ضد انسانی خود در سال جدید ابعاد دیگری دارد که مشخصا با جریمه های سنگین انظباطی ،زندان ،شکنجه و اخراج خود را نشان داده است. احمدی نژاد در اول مهر به تمامی نهادهای دانشگاهی دستور اکید صادر کرده تا با محدود کردن فضای سیاسی و اعتراضی دانشگاه ،بستر مناسبی برای حضور دولت و حکومت در دانشگاه ایجاد کنند.اما دانشجویان دانشگاههای مختلف در اطلاعیه ها وپیام های خود به جمهوری اسلامی تذکر داده اند که محیط دانشگاه فضای مانورهای دیکتاتوری سرمایه دار اسلامی نیست.مطالبات رادیکال دانشجوئی در میان سطور اطلاعیه ها دیده میشود ؛اما نکته حائز اهمیت تاکید هر چه بیشتر دانشجویان آگاه وپیشرو برپیوند جنبش دانشگاه با سایر جنبش های اجتماعی ست.وجود این آگاهی و این خواست دانشجویان موجب میشود که دانشگاه فقط مکانی برای اعتراضات صنفی دانشجویان نباشد، ما به درستی میدانیم که دانشجو طبقه نیست ؛از این رو امسال بیش از 3.5 میلیون دانشجو به نمایندگی از مردم ستمدیده، دولت فقر وبیکاری ، حکومت نابرابری و ستم طبقاتی را به چالش ومبارزه میکشند.در این میان احمدی نژاد قصد دارد به بهانه شرکت در مراسم آغاز رسمی سال تحصیلی جدید روز 9 مهر ماه در دانشگاه تهران حضور یابد.وی که دولتش را مهرورز نامیده بود میخواهد به استقبال مهر برود.مهری که با بی مهری تمام که نه، با بی احترامی و تعرض، با شکنجه و زندان آغاز شده است.احمدی نژاد خود را و جمهوری اسلامی را به دوئل با جنبش دانشجوئی دعوت کرده واین طبعات سنگینی را برای جمهوری اسلامی به دنبال خواهد داشت.سوال اینجاست احمدی نژاد با کدام پشتوانه وآبروئی میخواهد تجربه تلخ 20 آذر راتکرار کند؟ او مزه برخود دانشجویان آگاه را در پلی تکنیک چشیده است.چنین برخوردی با عمید زنجانی در مراسم معارفه دردانشگاه تهران ودر شیراز با باهنر وپور محمدی نیز انجام شد.این باراحمدی نژاد میخواهد در قلب دانشجویان ، سیاستهایش را برای شیفتگان اسلام سیاسی وتروریسم ارتجاعی در سراسر دنیا مخابره کند.سران دانشگاه از برخورد دانشجویان با چنین نمایشهائی هراس دارند، به همین خاطر عمید زنجانی ریاست دانشگاه تهران که در اوایل قیام "رئیس کمیته انقلاب اسلامی در منطقه ژاله وفرح آباد "بوده است؛ در گفته های اخیر خود به دانشجویان توصیه کرده است که از وقایع پلی تکنیک درس بگیرند وبدانند که چنین برخوردی با مسئولین عواقبی این چنینی در بر خواهد داشت.در سوی دیگر نیزآستان بوسان رژیم و روسای سینه چاک دانشگاههای تهران درپوشش نمایندگان جامعه دانشگاهی ایران به کمک احمدی نژاد رفته اند وبا سوالاتی به مراتب احمقانه تر از سخنان بولینگردر راستای انجام وظیفه خود به جمهوری اسلامی در نامه ای ازرئیس دانشگاه کلمبیا خواستند که در سفر خود به ایران از نزدیک با نمایندگان دانشگاههای ایران به بحث بنشیند و پاسخگوی 10 سوال آنها باشد.جالب است که پاسخ تمامی سوالات این حضرات را هر کودکی میداند.اینها سوالات ودغدغه های دانشجویان ودانشگاههای ایران نیست،لطفا این حضرات از منبر دانشگاههای ایران پائین بیایند وبه اخطار دانشجویان پلی تکنیک توجه کنند که باید دانشگاه را به صاحبانش باز گردانند.طراحان این سوالات هدف خاصی را دنبال میکنند وآن توازن قوا در مبارزه با همتای آمریکائی خودشان است .روسای دانشگاههای هر دو کشور خارج از مباحث انسانی، علمی و دانشگاهی که در شان یک انسان آزاده وفهیم باشد تنها به رو کردن ماهیت خود و خدمت کردن به نظام ننگینشان میپردازند .و در این میان دانشجویان دو کشور مطالبات دیگری را دنبال میکنند،افق دیگری را برای خود متصور هستند ودغدغه های متفاوتی در سر دارند.جالب است که روسای معتبر ترین دانشگاههای ایران همچون تهران،شریف،علم وصنعت،پلی تکنیک،شهید بهشتی و...با تمام توان وقوای خود با این سوالات به جنگ سیاستهای آمریکا رفته اند.سوالاتی که امروز در ایران یک بقال،نانوا،خیاط و یا راننده تاکسی جوابش را میداند.پیشنهاد میکنم این روسای تشریفاتی و انتصابی کمی به نشریات دانشجویان دانشگاههای خود سر بزنند تا نقد سیاسی را یاد بگیرند،تا بدانند که مشکل امروز دانشجوی ایران با آمریکا این نیست که چرا رسانه های آمریکا علیه احمدی نژاد هیاهو میکنند؟ یا اینکه چرا آمریکا در جنگ به عراق بمب میداد؟ و یا چرا آمریکا دولت مصدق را سرکوب کرد؟.مشکل دانشجویان ایران با آمریکا همان مشکلی است که با جمهوری اسلامی نیز دارند همان نقد طبقاتی ای است که شبح اش بر روی سر خود رژیم نیز به پرواز درآمده . ازاین رو چنانچه قرار باشد گروهی ،شخصی و یا سازمانی با جامعه دانشگاهی ایران صحبت کند باید با دانشجویان واساتید واقعی و مبارز دانشگاه بحث کند و جوابگوی آنان باشد.جامعه دانشگاهی ایران وکلای خودرا نه از میان گنجی ها وعبادی ها انتخاب میکند ونه جنایتکاران دیروز را در پوشش نمایندگان امروز خود میپذیرد.تلاش برای نفوذ حاکمیت در دانشگاه واستفاده ابزاری از این محیط انسانی ومبارزاتی برای اعمال سیاستهای ضد انسانی محکوم به شکست ودست وپا زدن دولت در باتلاق آگاهی است.اما احمدی نژاد قصد دارد در دانشگاه تهران دستاوردهای نیویورک را برای ایرانیان شرح دهد و با ایجاد فضائی کاملا آرام ومساعد به ایراد سخنانش بپردازد ، حضرات جمهوری اسلامی باید بدانند که سخن چرانی هایشان به درد دانشگاه نمیخورد ،اینجا دانشگاه است نه سفر استانی به مناطق محروم کشور و نه وراج خانه ای به نام سازمان ملل.احمدی نژاد و سخنانش برای دانشگاههای ایران و سوالات دانشجویان ایران بسیار کوچک است .ادبیات وی بر پایه تحقیر ونفی انسانهاست،سخنان او تنها به مضاق چماق به دستان بسیج ومزدوران سپاه پاسداران اسلامی میخورد نه فعالین جنبش آزادی خواهی و برابری طلبی .احمدی نژاد در سخنان نشست سازمان ملل خود از زنانی دفاع کرد که هنوز به شیوه قرون وسطائی سنگسارشان میکند ،از حقوق بشری صحبت کرد که فرزندان آفتاب وباد را در توده های خاک خاوران دفن میکند،از هویت ،ملیت و فرهنگی گفت که فرزندانش را دسته دسته به دار میکشد ،از فقر و محرومیت وتضاد طبقاتی ای سخن گفت که خود کارگران وستم دیدگانش را به زندان وشلاق وشکنجه محکوم میکند.از فریب و تزویر ودروغ گفت که خود نماینده شایسته آن در سازمان ملل بود،از نقض قوانین و حقوق بین المللی گفت که خود سردمدار پایمال کردن آن است،از تهدید و ترعیب نظامی گفت که خود هر روز زیر گوش کوچک و بزرگ جامعه ، پچ پچ که نه، فریاد میزند و درنهایت احمدی نژاد از عدم توانائی ساز وکارهای بین المللی برای مهار مشکلات ورفع چالشها گفت و جواب همه اینها را در کتابهای آسمانی و عجل فرجهم داد.بله احمدی نژاد مدافع نابرابری زن و حقوق خانواده به عنوان کارخانه تولید نیروی کار است،خانواده و ارزشی که درآن زنان به اندازه نصف بیضه مردان ارزش دارند .بله جمهوری اسلامی مدافع حقوق بشرمدل اسلامی است که در آن هم جنس باز وجود ندارد.حقوق بشری که در آن مسلمان بر تصرف جان ومال غیر مسلمان ولو با کشتن اش محق است.حقوق بشری که مخالفان سیاسی اش را در کوره های آهک پزی میسوزاند .فرهنگی که هر دقیقه از رادیو،تلویزیون ومطبوعاتش برای نقب زدن به کانالهای کثافت ارتجاع و کهنه پرستی استفاده میکند.فقر و تضاد طبقاتی ای که مردم در اسارت اش خودرا به آتش میکشند. تزویر ودروغ وریا ئی که از سر و روی حاکمان آز و سرمایه میبارد. روابط بیمار بین الملل و تهدید نظامی ای که خود علمدار رشید اش!! است.نا کار آمدی وبی لیاقتی ای که خود شایسته ترین مصداق آن است.جالب است که جانیان بشریت متمدن در سازمان ملل برای یکدیگر از قانون وحقوق بشر صحبت میکنند .تلاش گردن کشان سرمایه داری چه به شکل اسلامی و چه در سیاق آمریکائی برای به مسلخ بردن کارگران وزحمت کشان جامعه در برابر تعاریف اپورتونیستی از حقوق بشر و قانون است.عمر این لفاظی ها به پایان آمده،احمدی نژاد با حقوق بشر اسلامی ،در مقابل حقوق بشر آمریکائی صف میکشد،در حالی که حقوق بشردر زندانهای گوانتانامو واوین در جنگهای عراق ولبنان به دار آویخته میشود.احمدی نژاد با این کوله بار قصد رفتن به دانشگاه تهران را دارد،دانشگاهی که در 16 آذر سراپا شعله های سرکش اعتراض بود.اما لازم است به عنوان دانشجوئی از نسل امروز که طعم حقوق بشر را در اوین و زندانها و شکنجه گاه های جمهوری اسلامی چشیده است به ایشان یاد آوری کنم که همین دانشجویان 16 آذر وانقلابی بودند که سنگ جنبش دانشجوئی را در همان بدایت امر تاسیس دانشگاه تهران بنا نهادند. مبارزه امروز دانشجویان در تمامی عرصه ها محصول سالها خشت روی خشت گذاشتن رفقائی است که گرچه امروز یادشان در خاطرمان است اما راهشان ادامه دارد، چون هنوز سرمایه داری ادامه دارد چون هنوز ارتجاع مذهبی ادامه دارد و چون مادامی که اکثریت بردگان مزدی اسیر هیولای دست ساز خود هستند این مبارزه ادامه خواهد داشت.احمدی نژاد باید متوجه باشد که پرونده جنبش دانشجوئی اسنادی از مبارزه خونین هزاران دانشجوئی را درخود دارد که هر کدام منادی انسانیت وآزادگی بوده اند.دانشگاه تهران در بدایت امر با پدیده برابری واهی ومبارزه ضد سرمایه داری عجین بوده است.سخنان احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا مصداق کامل این ضرب المثل بود که "موش تو سوراخ نمیرفت ،جارو به دمش میبست" ؛او که خود با جائی در میان دانشگاه ودانشجو ندارد این بار مهمان نیز دعوت میکند. این اخطار را قبلا در پلی تکنیک داده بودیم و این بار نیز به احمدی نژاد یا هر شخص دیگری از صدر تا قعر این نظام میگوئیم که به دعوت چه کسی به دانشگاه میروید؟و با چه اجازه ای مهمان دعوت میکنید؟برای کدام مخاطب سخنرانی میکنید؟جوانان ،دانشجویان وزنان امروز را به کدام افق و آینده بشارت میدهید؟جواب جنبش آگاه و مبارز دانشجوئی به چنین برنامه هائی از پیش روشن است.دانشگاه مکانی برای اشاعه آزادگی و انسانیت مدرن ومتمدن است نه تریبونی برای ترویج تروریسم وکشتار واستبداد،دانشگاه سرمایه بی سرمایه گان است .مادامی که دانشجویان ،کارگران،زنان و فعالین حقوق آزادگی و انسانیت در زندانهای سرکوب و خفقان چه در جمهوری اسلامی وچه در آمریکا به سر میبرند ،فضای دانشگاهی امنیتی برای سران جنایت جهانی ندارد.این جنگی است که شیپورش را خود حاکمان اسلامی وآمریکائی در دو بعد داخلی و خارجی زده اند. اینها بازی با زمان است ،جمهوری اسلامی میداند که با چه نیروئی سرنگون خواهد شد ... برخورد غیر انسانی وغیر حقوقی رژیم با دانشجویان،روزنامه نگاران و فعالین سیاسی اجتماعی نسبت به زندانیان ایرانی- آمریکائی مهر تائیدی براین آگاهی درونی است.تعیین قرار وثیقه های سنگین برای جوانانی از نسل کار وزحمت به معنای بیم وهراس از آزادی اندیشه و عصیان است.













 
[Valid RSS]